همه مون کم و بیش مراقبیم که پولمون رو دست هر کسی ندیم.مراقبیم که اگه دوزار داریم هر جایی سرمایه گذاری نکنیم.ولی اصلاً حواسمون به دلمون نیست.اگر پولمون بره،مدرک که داشته باشیم، سند که داشته باشیم،می تونیم اعتراض کنیم،بریم محکمه شکایت کنیم و دیر یا زود به پولمون برسیم.اگر هم نرسیم پولو می شه دوباره پیدا کرد.ولی دل...ولی دل.دلمون رو خیلی راحت به هر کسی می دیم.خیلی آسون هر جایی سرمایه گذاری می کنیم.و وای به روزی که دلمون رو ببرن،وای.دلمون رو اگر ببرن دیگه برگشتی توی کار نیست.هیچ کس به داد دلمون نمی رسه.
بهش دل داده بودم.بهتر بگم،دلمو روش سرمایه گذاری کرده بودم.یه روز بی خبر دلمو برداشت و برد.هر چی گریه و زاری و ناله و فغان کردم دلمو بهم برگردون،برنگردوند.ولی خوب چیزی نگذشت که اونم دلشو داد به یکی دیگه و همون بلایی به سر دلش اومد که به سر دل من آورده بود.
من اصلاً خوشحال نیستم.چون می دونم دلتو بدی به یه نفر.اون یه نفر دلتو برداره بره یعنی چی؟آره!من خوب می دونم!
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند