Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

ای بابا! ما آخرش نفهمیدیم رائفی‌پور گوش بدهیم یا نه؟!

مقدمه:

این اولین بار است که حتی اسم آقای «رائفی‎‌پور» را در یادداشتی می‌‎آورم و لازم است بگویم که مثل برخی از دوستان قصد تخریب یا تایید شخصیت ایشان را ندارم. اخلاق خودم اینگونه است که روی گوش دادن یا ندادن به حرف‌های هیچ احدی، تعصّب ندارم. یعنی سعی می‌کنم طبق کلام امیرالمومنان علی (علیه‌السلام) که فرمود: «خُذ الحکمَهًْ حَیثُ کانَتْ وَ انْظُر اِلی ما قالَ و لا تنظُرْ الی مَنْ قال. حکمت را هر جا باشد، فرا گیر. و نگاه کن به آنچه گفته می‌شود، نه به گوینده سخن». همه را گوش دهم و بعد هم تا جایی که در توانم باشد ادای خردمندان را در آورم:

الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ: همان كسانى كه سخنان را مى‌شنوند و از نيكوترين آن‌ها پيروى مى‌كنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آن‌ها خردمندانند.

یعنی آن بخش که فکر کنم حرف حساب است و با عقل، منطق، دانسته‎‌های ذهنی، تجربه‎‌های زیستی و باورهای قلبی‌‎ام همخوانی دارد را قبول می‌کنم و می‌پذیرم و آن بخش که مشکوک یا مبهم به نظر برسد و احساس کنم نیاز به تحقیق و مطالعه‎‌ی بیشتری دارد را به راحتی قبول نکنم.

در این یادداشت به قدر وسع و به روش خودم، می‎‌خواهم کسانی که مانده‌اند سخنرانی‌های امثال آقای «رائفی‌‎پور»و آقای «پورمسعود» را گوش بدهند یا ندهند را از سردرگمی در بیاورم. البته ای کاش برخی از این کسان، همین‌قدر هم بر روی گوش دادن یا ندان به حرف سلبریتی‌‎های خودفروخته‎‌ی دوزاری و این غضنفرهای فرهنگی، حساس بودند!

آقای رائفی‌پور و آقای پور مسعود
آقای رائفی‌پور و آقای پور مسعود
پیچیدن نسخه‌‎ی موقتی که معلوم نیست جواب بدهد یا ندهد!

تصوّر کنید خدای‌نخواسته دردی بر قلب شما عارض می‌شود. فوراً نزد نزدیک‌ترین پزشک به محل زندگی‌تان می‌روید. او از قلب شما یک نوار می‌گیرد و ضربان و نوسانات قلب شما را به دقت معاینه می‌کند. اگر نتیجه بگیرد که درد قلب شما در حدی است که خودش بتواند درمان کند، این کار را انجام می‌دهد. ولی اگر تشخیص بدهد که درد شما نیاز به بررسی از سوی یک متخصص قلب و عروق دارد، برای شما یک نسخه‌ی موقت می‌پیچد و به شما می‌گوید که در اولین فرصت ممکن، به یک پزشک متخصص قلب و عروق مراجعه کنید. البته بنده به تجربه دریافتم که گاهی علّت یک بیماری را، یک پزشک عمومی‌ باتجربه بهتر از یک پزشک متخصص تازه‌کارِ خودشیفته و مغرور، تشخیص می‌‎دهد. گاهی هم یک پزشک عمومی تازه‌‎کار، تشخیص اشتباهی داده و متخصص قلب و عروق کهنه‌‎کار متوجه شده است که قلب بیمار دارد مثل ساعت کوئری سابرینوس عقربه‌ای دست‌سازِ دویست میلیون تومانی پشت دستش، کار می‌کند!

تشابه کار نویسنده و سخنران به کار پزشک عمومی!

یک نویسنده و یا یک سخنران دود چراغ خورده، اهل تفکر، مطالعه، پژوهش و تحقیق در حوزه‌های مختلف، می‌تواند مسائل و چالش‌های متنوعی که کشور به آن‌ها دچار است را تا حد زیادی تشخیص دهد و به میزان وسع مطالعاتی و فکری‌اش و تیزبینی‌‎اش، نسخه‌ای تحلیلی نیز ارائه بدهد. ولی این نسخه‎‌ی تحلیلی لزوماً صحیح نیست و معمولاً نیز به درمان قطعی‌ چالش‎‌ها و دردها منجر نخواهد شد. نویسنده و سخنران، بیشتر در حکم پنبه‎‌زنِ اتّفاقات هستند، یعنی اتّفاقات را مانند یک دستگاه پنبه‌‎زن، حلّاجی می‎‌کنند ولی نمی‎‌توانند برای آنها لحاف و یا تشک بدوزند. دوختن لحاف و تشک، متخصص خودش را می‎‌خواهد. نویسنده و سخنران می‌توانند یک فیلم را نقد کنند ولی خودشان نمی‌توانند یک فیلم خوب بسازند. نویسنده و سخنران می‌توانند مشکلات اقتصادی و فرهنگی را تحلیل و جز به جز، بررسی کنند؛ ولی خودشان نمی‌توانند بر روی اقتصاد و فرهنگ، مانند مدیران و متخصصان حوزه‎‌ی اقتصاد و فرهنگ، تاثیرگذار باشند.

هیچ نویسنده و یا سخنرانی، نباید توهم درمان تخصصی دردها را داشته باشد. نویسنده و سخنران باید حد و حدود خودش را بداند. باید بداند که هنر او باید این باشد که محلّ‌‎هایی که باعث درد و زخم شده‌‎اند را بیابد و مردم را به صورت جز به جز و با تحلیل، از آنها آگاه کند. آنگاه به کمک مردم، درمان تخصصی دردها را از متخصصان درمانشان، مطالبه و پیگیری کند.

گیریم بی‎‌سواد!

یک جریانی راه افتاده است که هر کسی که دو کلمه حرف حساب می‌زند را شروع می‌کنند با انواع و اقسام برچسب‌ها خراب می‌کنند تا حرف‌هایش شنیده نشود. می‌گویند فلانی یک بی‌سواد است که خودش را داخل هر مسئله‌ای می‌کند. خُب شما اگر به این نتیجه رسیدید که ایشان بی‌سواد است اصلاً چرا به حرف‌های ایشان گوش می‌دهید؟ بروید باسوادها را پیدا کنید و از کنارشان جُنب نخورید و اصلاً هم به این موضوع توجه نکنید که هر گندی به دنیا خورده است، معمولاً کار باسوادهای سودازده بوده است، نه کار بی‌‎سوادها. و به این هم توجه نکنید که اگر فردا صبح، بی‎‌سوادهای دنیا دست از کار بکشند، با‌سوادهای دنیا برای سیر کردن شکمشان باید ? خودشان را بخورند!

در یکی از یادداشت‎‌هایم، چند ماجرای واقعیِ تاریخی نقل کردم که در آن‌ها، غالباً این کارشناس‌ها و متخصصین بود‌ه‌اند که اشتباه کرده‌‎اند و این بی‌سوادهای خودساخته، علمگرا و باتجربه بوده‌‎اند که درست تشخیص داده‌‎اند. مثل ماجرای برادران رایت و ساخت چیزی سنگین‌تر از هوا که بتواند پرواز کند!

دو یادداشت پیشین:
https://virgool.io/Hang0Mango0Lange0Farhang/%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D8%B1-%D9%87%D9%86%DA%AF%D9%90-%D9%85%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%84%D9%86%DA%AF%D9%90-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%DB%B8-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%84%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%90-%D9%86%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C-aohaj17rvp7h
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%DB%B2%DB%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%C2%AB%D8%AD%D8%B0%D9%81-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%DB%8C%C2%BB-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%DB%8C%D8%B1%DA%AF%D9%88%D9%84!-%28%D8%B7%D9%86%D8%B2-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%D8%AF%DB%8C%29-wc6khuiblylj
حُسن ختام: آهنگ «به من بگو چرا» از «دکلان گالبریث»
https://www.aparat.com/v/jxwk0?playlist=1162245
استاد رائفی پورسیاستاقتصادفرهنگایران
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید