مقدمه:
ما انسانها که حتی اگر یک روز با یک نفر به عنوان همسر زندگی کنیم، برای جدایی از او، حالا به هر علّت موجه یا بچگانهای، باید کلّی دوندگی کنیم و هزینههای معنوی و مادّی زیادی را متحمّل شویم، چگونه میتوانیم کسانی که چند ماه یا چند سال، در ویرگول، با آنها زندگی کردهایم، کلمات و احساساتشان را تنفس کردهایم و در کنارشان اشک ریختهایم و لبخند زدهایم را به راحتی چند کلیک ناقابل، برای همیشه ترک کنیم؟!
همین پرسش بالا، بنده را بر آن داشت تا برای «حذف حساب کاربری» بیست و دو خان تعریف کنم تا اگر فرد از این بیست و دو خان عبور کرد، بتواند حساب کاربریاش را حذف کند و برود! شما هم لطف کنید این خانها را از نظر بگذرانید و نظرتان را نسبت به آنها بنویسید و اگر خان جدید و موثری به نظر خودتان رسید، آن را در بخش نظرها بنویسید.
خان اول:
متاسفانه حواستان نبود و روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک کردید. لطفاً حواستان را بیشتر جمع کنید تا این اشتباه را دوباره تکرار نکنید.
خان دوم:
هشدار! شما برای بار دوم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! حواستان هست دارید چه کار میکنید؟ در چند جمله به ما ثابت کنید که حواستان جمع هست، وگرنه حتی حق ندارید به رفتن فکر کنید!
خان سوم:
هشدار! شما برای بار سوم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! گویا حواستان است و دارید این فاجعه را با اراده و خواست شخصی خودتان رقم میزنید، نه از روی حواسپرتی. لطفاً قبل از این که نیّت شوم خود مبنی بر حساب کاربریتان را یواشکی عملی کنید و فلنگ را ببندید، با پنج آدم حسابی دربارهی این کار زشتتان مشورت کنید. مشورتهایی که انجام میدهید را به صورت مستند برای ما ارسال کنید.
خان چهارم:
هشدار! شما برای بار چهارم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! واقعاً متاسف هستیم که مشورت دیگران کوچکترین اثری بر روی شما نگذاشته است. گُمان بُردیم که شما خودتان رو دست کم گرفتهاید! ما باور داشتیم و داریم که شما میتوانید یک نویسندهی خوب و درجه یک باشید، پس به شما حق نخواهیم داد که به این راحتیها ما را از نعمت وجود خودتان و قلمتان محروم کنید. ثابت کنید که ما داریم اشتباه میکنیم وگرنه فعلاً در خدمت شما هستیم.
خان پنجم:
هشدار! شما برای بار پنجم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! این همه آسمان و ریسمان را به هم بافتید که ثابت کنید قلمتان مفت نمیارزد و آیندهای ندارید و ما داریم هندوانه زیر بغل شما میگذاریم. فرص کنیم این طور است که شما میگویید. رفقایتان چه؟! حتماً میدانید که رفقای شما از رفتن شما ناراحت خواهند شد. لطفاً یک راه حل مناسب (در قالب یادداشت) برای تسکین درد دل و قلب و روح دوستانتان پس از رفتن شما، در ویرگول منتشر کنید.
خان ششم:
هشدار! شما برای بار ششم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! شما در یادداشتی که منتشر کردید فرموده بودید که دنبالکنندگان و رفقای زیادی ندارید. حال آنکه حتی اگر فقط یک نفر هم شما را دنبال میکرده و برای نوشتههای شما، لایک و نظر میفرستاده است، حق ترک او بدون معذرتخواهی را ندارید. پس بروید از تمام کسانی که یادداشتهای شما را لایک کردهاند و زیر آن نظری نوشتهاند، معذرتخواهی کنید. معذرتخواهیهایی که انجام میدهید را به صورت مستند برای ما ارسال کنید.
خان هفتم:
هشدار! شما برای بار هفتم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! حتماً متوجه شدید که معذرتخواهی از تمام آنهایی که گفتیم برای شما میسّر نشد. به این نتیجه رسیدیم که شما «هم»تان خراب است! اگر خراب نبود، به این راحتی بیخیال کسانی که شما را تا به امروز همراهی کردند، نمیشدید! معتقدیم این خرابی «هم»، چنانچه ادامه یابد، زندگی شما را خراب خواهد کرد. لطفاً ثابت کنید که دچار خرابی «هم» نیستید، تا به بتوانیم به رفتن شما فکر کنیم!
خان هشتم:
هشدار! شما برای بار هشتم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! استدلالهای شما در اثبات اینکه «هم»تان خراب نیست را با اکراه و به ضربِ تکمادّه قبول کردیم. یک یادداشت خداحافظی منتشر کنید و بگویید چرا به اینجا رسید که میخواهید به تمام دوستانتان در اینجا و به ما پشت کنید و همهمان را مورد بیمهری خودتان قرار دهید. وگرنه حالا حالاها اینجا هستید!
خان نهم:
هشدار! شما برای بار نهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! دلایلی که برای بیمهریتان آورده بودید به درد در کوزه هم نمیخورد. حالا که اینطور شد مجبوریم این پرسش خودمانی را از شما بپرسیم شاید به خودتان بیایید. شوخیه مگه بذاری بری نمونی؟! لطفاً یک جواب درست و درمان و مخاطبپسند برای این سوال بنویسید تا ما مطمئن شویم که شما رفتن خود را شوخی نمیپندارید و قصد انجام یک شوخی ناجور را با ما و دوستانتان ندارید! شاید بتوانیم یک فکری به حال رفتن شما کنیم!
خان دهم:
هشدار! شما برای بار دهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! خُب با اراجیفی که سر هم کرده بودید، به خوبی هر چه تمامتر، ما را متوجه جدّی بودن خودتان کردید. طاقت بیار رفیق! ما حدس زدهایم شاید کسی و یا کسانی در ویرگول شما را اذیت کرده است و شما از روی دلخوری میخواهید دست به این کار بزنید. بگویید از چه کسی و یا کسانی دلخور هستید، تا بررسی کنیم. در غیر این صورت به شما اجازه نمیدهیم بروید.
خان یازدهم:
هشدار! شما برای بار یازدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! هفت صفحهای که نوشته بودید را خواندیم. به ما ثابت شد که دلخوری شما، فقط یک بهانه و ناشی از سوء تفاهمهای بچگانه است. لطفاً کمی بزرگ شوید! علیرغم میل باطنیمان باید بگوییم که متاسفانه شما مشکوک به آلزایمر نیز هستید. چون دارید تمام محبّتها و احساساتی که دوستانتان در اینجا بدرقهی راه شما کردند را به باد فراموشی میسپرید. بروید از سه پزشک متخصص، سه گواهی تایید سلامت بگیرید و تصویر آن را برای ما ارسال کنید.
خان دوازدهم:
هشدار! شما برای بار دوازدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! گواهیهای تایید سلامت شما را دیدیم. سعی کردیم به خودمان بقبولانیم که واقعی هستند! پس از بابت این که به آلزایمر مبتلا نیستید، خوشحال شدیم ولی متاسفانه گمان داریم که شما از سوء مصرف نوعی مواد افیونی رنج میبرید و میخواهید عوارض ناشی از آن را سر ما و دوستانتان خالی کنید. لطف کنید در سه آزمایشگاه معتبر، آزمایش عدم اعتیاد بدهید و برگههای آزمایش خود را برای ما ارسال کنید تا هم تردیدمان نسبت به سلامتی شما رفع شود و هم نتوانیم به عقل شما شکّ کنیم!
خان سیزدهم:
هشدار! شما برای بار سیزدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! اگر موقع آزمایش کلک نزده باشید و برگههای آزمایش از ادرار شخصی و دستکاری نشدهی خودتان به دست آمده باشد، خوشحالیم که شما هیچ کوفتی مصرف نمیکنید ولی ما حدس زده ایم که شما یک نوجوان هستید و دارید با تغییرات هورمونی ناشی از بلوغ دست و پنجه نرم میکنید. اگر ما اشتباه حدس زدهایم، یکی کپی از شناسنامهی خودتان را به همراه یک برگه "حکم بلوغ" که باید آن را از مراجعه قضایی اخذ کنید را به عنوان سند برای ما ارسال کنید، در غیر این صورت صبر کنید، نوجوانی را پشت سر بگذارید تا ما به شما اجازه بدهیم که به رفتن از ویرگول فکر کنید!
خان چهاردم:
هشدار! شما برای بار چهاردهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! ما خوشحال شدیم که شما نوجوانی را با تمام گرفتاریها و اوج و فرودهایش پشت سر گذاشتهاید ولی حتماً میدانید که در این روزگار وانفسای نفسگیر، بیش از هر زمان دیگر، ما به یک اتّفاق خوب برای افتادن نیازمند هستیم! چرا شما تا به این اندازه اصرار دارید اتّفاق بدی را برای ما رقم بزنید؟! ما را توجیه کنید وگرنه رفتن از ویرگول را فقط باید توی خوابها و رویاهایتان ببینید.
خان پانزدهم:
هشدار! شما برای بار پانزدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! متاسفیم که رفتن خودتان را یک اتّفاق خوب برای ویرگول قلمداد کردید. همگی متفقالقول به این نتیجه رسیدیم که شما به افسردگی مبتلا هستید. بروید تحت نظر یک رواندرمانگر و یکسال را زیر نظر مستمر او بگذرانید. پس از یکسال چنانچه رواندرمانگرتان به این نتیجه رسیدید که شما سگ سیاه افسردگی را مغلوب کردهاید، با اخذ و ارائهی یک گواهی مکتوب، نزد ما باز گردید. وگرنه قید رفتن از ویرگول را بزنید.
خان شانزدهم:
هشدار! شما برای بار شانزدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! خوشحالیم که دیگر افسرده نیستید. توقع داشتیم بعد از یکسال، از خر شیطان پایین آمده و دست از سر گزینه «حذف حساب کاربری» برداشته باشید ولی میبینیم که هنوز مرغتان یک پا دارد! قبول دارید همین جوری هم بعضی از روزها خیلی سخت میگذرند. با رفتن شما، امروز و روزهای آتی، برای دوستانتان و ما، سختتر خواهد گذشت. چطوری دلتان میآید؟! جوابی بدهید که خوشمان بیاید، وگرنه به اتهام سنگدلی، کلماتتان را جلب و پیش خودمان به یادگار نگه خواهیم داشت!
خان هفدهم:
هشدار! شما برای بار هفدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! شما سنگدلی بیش نیستید. حالا که این جوری شد در صورتی میتوانید از ویرگول بروید که بابت گرفتن وقت ما و سایر کاربران ویرگول، غرامت پرداخت کنید. میزان توانتان در پرداخت غرامت را مطرح کنید. اگر چشمگیر بود و چنگی به دلمان زد، قول میدهیم شما را در ترک ویرگول کمک کنیم وگرنه باید همچنان خوابِ رفتن را ببینید!
خان هجدهم:
هشدار! شما برای بار هجدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! پیشنهادی که برای پرداخت غرامت پرداخت کرده بودید، هزینه سیگار یک روز آبدارچی ویرگول هم نمیشود! قبول دارید که اگر نوشتن پولی بود، هنوز داشتید اینجا مینوشتید؟! حتماً دیدهاید وقتی شما داروهایتان را با دفترچهی بیمه میگیرید، نصفه نیمه مصرف میکنید ولی داروهای گرانقیمت و با قیمت آزاد را مو به مو و تا آخرش مصرف میکنید و حتی جای هر قرص و کپسول مصرف شده را هم لیس میزنید! حالا حکایت شما است! نیست؟! ثابت کنید تا اجازه بدهیم بروید!
خان نوزدهم:
هشدار! شما برای بار نوزدهم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! سه صفحه یادداشتی که نوشتید تا ثابت کنید نوشتن اگر پولی هم بود، نمینوشتید را خواندیم ولی اصلاً نپسندیدیم. ما نشتسیم با هم مشورت کردیم و احتمال دادیم که شما خسته هستید و به خاطر خستگی دارید دست به این کار شرمآور میزنید. ثابت کنید خسته نیستید تا بگذاریم بروید!
خان بیستم:
هشدار! شما برای بار بیستم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! وقتی در فیلمی که برایمان ارسال کرده بودید دیدیم که شما میتوانید هزار تا بارفیکس و دو هزار تا شنا بروید و سه هزار تا روپایی بزنید، حسابی شگفت زده شدیم. چون ما خودمان همه با هم نتوانستیم ده تا بارفیکس و شنا برویم و بیست تا روپایی بزنیم! امّا: نه! این قرارمون نبود! تو بیخبر بری، من خسته شم که تو، بیهمسفر بری... باور نمیکنیم این تو خود تویی، این تو که از خودت بیخود شده تویی! ثابت کنید خودتان هستید و صفحهی ویرگولتان توسط کسی هک نشده است تا به رفتن شما قانع شویم.
خان بیست و یکم:
هشدار! شما برای بار بیست و یکم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! بی معرفت کجا بهتر از اینجا؟ به این سوال جوابی دندانشکن بدهید. به طوری که ما نیاز به دندانپزشک پیدا کنیم. در غیر این صورت ماجرای رفتن شما در همین جا ختم و ادامه پیدا نخواهد کرد و شما حالا حالاها اینجایید!
خان بیست و دوم:
هشدار! شما برای بار بیست و دوم دارید روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک میکنید! چرا این همه فحش بارمان میکنید؟ ما میخواستیم که با تو بمونیم تا همیشه اما تو رفتی و نگفتی عاقبتِ این دل ما چی میشه! این جملهها را به هر کسی که میخواست از ویرگول برود زدیم، ولی گوش نکرد و رفت. معمولاً هم بعد از یک مدتی، دست از پا درازتر برگشت. ولی قصد داریم از این به بعد هر کسی که بعد از رفتن از ویرگول، برگردد، این جملهها را بگوییم: «حالا چرا باز برگشتی میگی بی تو نمیشه نمیخوامت دیگه برو گمشو از جلوی چشام واسه همیشه!»
کافی است یک بار دیگر بر روی گزینه «حذف حساب کاربری» کلیک کنید و خیال ما و خودتان را برای همیشه راحت کنید. شما را به خیر و ما را به سلامت.
بشكست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سر خُم می سلامت، شكند اگر سبوئی!
حرف آخر!
کسانی که کلّیت این پست را قبول دارند، لطفاً آن را تایید کنند تا به گوش موسسان ویرگول و کسانی که قرار است ویرگول را یکهویی ترک کنند و بروند، برسد!
عنوان آخرین یادداشتها:
*دلگویهها و تجربیات کسی که شش سال تمام از ویرگولی شدنش گذشت!
استیو جابز و تیم کوک: خیّرانی انساندوست یا جنایتکارانی علیه بشریت؟!
تورشن! (پیچی که ممکن است زندگی شما در آن گیر کند!)
آیا شما هم خرگوشتان را روی تشک میخوابانید؟!
حُسن ختام: به نقل از کتاب «کتاب مثل همه عصرها» نوشته «زویا پیرزاد»
آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد میشوند! و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما میروند! نه از آمدنها زیاد خوشحال باش، نه از رفتنها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هر دلیلی که آمدهاند، به هر دلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش. بیهیچ دلیلی. شادمانیهای بیسبب، همین دوست داشتنهای بیچون و چراست!
من و درخت چنار رو به روی پنجره باهم دوست بودیم. درخت چنار هم مثل من از رفتنها سر در نمیآورد. همیشه از یکدیگر میپرسیدیم «آدمها چرا میروند؟ دنبال چی میروند؟ کجا میروند؟» درخت چنار میگفت «اگه تکّهزمینی باشد که بشود در آن ریشه دواند، دیگر غمی نخواهد بود. از زمین میشود غذا گرفت و برای آب هم به کرم آسمان و جوی مجاور امید داشت.» و من میگفتم «اگر درگاهی پنجرهای باشد و دوستی چون چنار، دیگر نباید به فکر رفتن بود.» درخت چنار از این که او را دوست میخواندم خوشحال میشد و با وزش اولین نسیم، شاخههایش را برایم پس و پیش میکرد.