عکسهایی که ظهر روز دوشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۳، تاسوعای حسینی، در تفت، از تک درخت روبهروی داروخانهی دکتر محمودی، گرفتم را با دقت ببینید:
نام درخت را از طریق یک نرمافزار پیدا کردم. اسم درخت، نارون صحرایی است.
این درخت، بر اثر خشکسالی، مسئولیتناپذیری شهرداری در آبیاری درختان شهر، عدم توجه صاحب داروخانه و کاسبین اطرافش، آفتزدگی و یا به هر دلیل و یا دلایل دیگری تا مرز خشکی کامل رفته است. امّا سعی کرده، حتی اگر شده بخش کوچکی از خود را حفظ کند. همانطور که در عکسها پیدا است، مساحتی از تنهی درخت که خشک شده، به طور تقریبی سه برابر آن مساحتی از تنهی درخت است که سبز مانده است. آنچه به طور معمول در سایر درختان اتّفاق نمیافتد.
سهچهارم از تنهی درخت، خشک و پر از سوراخهایی است که نشان از آفتزدگی دارد و یکچهارم از تنهی درخت، سبز و بدون هیچ نشانهای از آفتزدگی است. از این یکچهارمی که سبز مانده، هفت شاخه جوشیده است. هفتشاخهای که هنوز دلیل ذلیل نشدن این درخت و درختبودناش هستند. هفتشاخهای که همچنان دلیل درختماندن این درخت هستند. هفت شاخهای که دلیل زغال یا ذغال نشدن این درخت تاکنون هستند.
ای کاش ما آدمیان نیز بتوانیم در برابر خشکسالیهای معرفتی و اخلاقی روزگار و آفتهای عجیب و غریب زمانه، حتی اگر شده است بخش کوچکی از وجودمان را همچنان سبز نگه داریم. بخشی که موجب شود ما را همچنان انسان بنامند. بخشی که باعث شود ما را همچنان انسان بدانند. بخشی که سبب شود نژاد انسان و انسانیت منقرض نشود.
یادداشت پیشین:
حُسن ختام: آهنگ "تک درختی بیپناهم" با صدای "غلامحسین اشرفی"
پیشنهاد مناسبتی:
شرکت در چالش کتابخوانی محرم