به عنوان مشاور حقوقی در جلسات هیئت مدیره، شرکت می کرد. رئیس هیئت مدیره او را انتخاب کرده بود. الحق و الانصاف کارش را هم خوب بلد بود. از موقعی که در جلسات حضور می یافت حتی یک مورد مشکل حقوقی برای سازمان پیش نیامد. گاهی با اضافه یا حذف کردن یک کلمه در موقع نوشتن یک قرارداد، باعث میشد که از پیش آمدن یک مشکل حقوقی بزرگ در آینده جلوگیری شود. یک روز پس از جلسه هیئت مدیره، از او پرسیدم: "شما دکترای حقوق دارید؟"جواب داد:" من اصلاً حقوق نخواندم!" با تعجب پرسیدم: "پس چگونه این همه نسبت به مسائل حقوقی آشنایی دارید؟" یک جوابی داد که خیلی به جانم نشست. گفت:"شلّاق خوردم!"
منظورش از این جمله این بود که اینقدر خودش مبتلا به مشکلات حقوقی شده و پایش به دادگاه و دادگستری و اینجور جاها باز شده و حتی محکوم و مجازات شده که دیگر تمام ریز و درشت مسائل حقوقی حوزه تخصصیاش را میداند.
به نظرم هیچ کس در کارش به مهارت کافی و فراگیر دست پیدا نمیکند مگر اینکه تمام مصائب، مشکلات و چالش های کوچک و بزرگ آن کار را با گوشت، پوست و استخوانش لمس کند و به عبارتی دیگر پیِ شلّاق های دردناک آن کار را به تنش بمالد.
چند مطلب عالی و خواندنی که در یک هفته اخیر با هشتگ"حال خوبتو با من تقسیم کن"منتشر شده اند:
سفر نوشت نوشته خانم حاجی زاده
دوران کودکی چه داستانهایی میخواندید؟ نوشته خانم شاملو
دور زدن تحریمهای نرم افزاری در سه سوت! نوشته آقای خالقی
گوش دادنی های دوست داشتنی نوشته Amish
گشت و گذار در بازار کتاب نوشته آقای سبحانی
تنها در محفل خوبان نوشته آقای قاسمی
شادیهای کوچک یک خرس گنده نوشته خانم شهریاری
۳۳ سال گذشت! نوشته آقای کمالی
ما بدین در، به پناه آمدهایم! خانم شاملو
آدمهای تک سلولی(چالش حال خوب) نوشته SOGAND
تمام جوایز فصل بهار چالش"حال خوبتو با من تقسیم کن"به طور کامل اهدا شد.جوایز نقدی واریز گردید و کتابهای انتخابی نیز امروز از طریق پُست،ارسال گردید.ان شاءالله تا هفته آینده به دست دوستان خواهد رسید.پس گوش به زنگ باشند.چون"پستچی سه بار در نمی زند!"
سه نکته مربوط به جوایز ارسالی:
دو مطلب قبلی حقیر: