هر سال ماه محرّم و صفر که می شه،پهنای باندهای مشکی مون بیشتر و بیشتر می شه ولی افزایش روز افزون فساد و فحشا،توطئه،تفرقه و امثالهم نشون می ده که پهنای باند معرفت و اخلاص و راستی و درستی مون زیاد که نشده هیچی،کمترم شده.چرا؟
اینا به خاطر اینه که فقط از تشنگی امام و یاراش گفتند.یه جوری تو مخمون کردن که انگار امام تشنه آب بود.و کمتر کسی به ما گفت که امام تشنه دو تا قطره آب باران نبود،امام تشنه صداقت و معرفت و وفاداری یاران بود.
اینا به خاطر اینه که هر روز بر تعداد دسته هامون افزودیم و به این فکر نکردیم که این دسته ها دارن ما رو دسته دسته می کنند و بینمون تفرقه بیشتری می ندازن.
اینا به خاطر اینه که در عرض سال با حسین(علیه السلام)نیستیم و هیچ کدوم از کارهامون با دین و آیین امام جور در نمیاد ولی این چند شب رو با کمال پر رویی می ریم توی سر و کلّه خودمون می زنیم و یا حسین یا حسین می گیم.
اینا به خاطر اینه که نگاه ما به مسائل دینی شده یک نگاه کاریکاتوری و کمدی.تا اونجایی که به نفعمون یه مسلمون دو آتیشه ایم و اونجایی که به نفعمون نیست دین رو به خیر ما رو به سلامت.
اینا به خاطر اینه که هیئت های عزاداری مون رو تبدیل کردیم به محلّ مسابقه برای برداشتن علم های سنگین تر،پختن نذری های چرب و چیلی تر و آوردن مداح های گرونتر.
اینا به خاطر اینه که هیئت های عزاداری مون رو تبدیل کردیم به نمایشگاههای مد و لباس.
اینا به خاطر اینه که این ایّام رو خلاصه کردیم توی لباسای مشکی،چشمای اشکی و عزاداری های کشکی.
حالا این شبا حتماً باید لباس مشکی بپوشیم و عزا بگیریم؟
آره،اگر عرض سال ملّت رو با هزار تا نیرنگ و ریا،به زنجیر کشوندیم و الان قراره بریم سه ضرب زنجیر بزنیم!
آره،اگر عرض سال دست هیچ آدم مستمند و گرفتاری رو نگرفتیم و الان قراره بریم با دستامون سینه بزنیم!
آره اگر عرض سال کمر به قتل دین و آیین و مرام و مسلک امام حسین علیه السلام بستیم و الان قراره بریم حنجره خودمون رو جرّ بدیم و یا حسین یا حسین بگیم!
حالا اگر از امروز که اوّل محرّمه لباس سفید بپوشیم و جشن بگیریم چی می شه؟
هیچی.از امروز لباس سفید بپوشیم و جشن بگیریم،ولی خداوکیلی آدم باشیم!
حواسمون باشه،بعضی جاده ها خیلی زیبان،ولی سخت لغزنده ان!
دو مطلب مرتبط با این پُست که در ماههای گذشته توی ویرگول منتشر کرده بودم:
دو مطلب قبلیم:
دو مطلب جدید منتشر شده در چالش"حال خوبتو با من تقسیم کن":