به کارهای محیّرالعقول این جادوگر یا شعبده باز نگاه کنید:
نگاه کردید؟ شاخ درآوردید! با تمام این حرفها قبول کنید که:«جادوی این جادوگر، تا وقتی دوام دارد که خودش در کنار جادویش، حضور دارد. یعنی همین که جادوگر از صحنه خارج گردد، جادویی هم از او باقی نخواهد ماند!»
امّا به جز آنهایی که بر روی صحنه برای ما جادوگری می کنند و چشمان ما را به خود خیره می کنند، به کسانی که در کار خود بسیار ماهر و چیره دست هستند نیز لقب جادوگر یا ساحر می دهند. این عنوان در طول تاریخ برای برخی از شاعران، نویسندگان و موسیقیدانان جهان به کار رفته و می رود. به عنوان مثال در ادبیات فارسی، سنایی را به نام ساحرِ غزنین می خوانند. خاقانی در بیتی نه تنها او را بلکه خود را هم ساحر عرصه شاعری می خواند. «چون به غزنین ساحری شد زیر خاک/خاک شَروان ساحر دیگر بزاد»
در همین ایران معاصر خودمان، مرحوم پرویز مشکاتیان را جادوگر سنتور و کیهان کلهر را جادوگر کمانچه می خوانند. مرحوم واروژان را جادوگر موسیقی پاپ قبل از انقلاب می خوانند و علی کریمی را نیز به دلیل توانایی های خاصش در بازی فوتبال، جادوگر می خواندند.
جادوگران بزرگی که خودشان رفته اند ولی جادو یا جادوهایشان به جا مانده است.
با کمی دقت و مطالعه در زندگی دانشمندان و بزرگان تاریخ، با خیل کسانی مواجه می شویم که وقتی تعداد آثار، اختراعات و ابداعات ماندگارشان را با عمر اندک آنها قیاس می کنیم، نتیجه می گیریم که آنها واقعا در زمینه ی فعالیت هایشان، به مقام جادوگری رسیده بودند. جادوگران بزرگی که خودشان رفته اند ولی جادو یا جادوهایشان به جا مانده است. به عنوان مثال موتسارت که فقط سی و پنج سال عمر کرد و در همین مدت اندک، بیش از ۶۰۰ قطعه موسیقی ساخت که با توجه به گذشت دو قرن از ساخت آنها، هنوز شنیدنی هستند و ارزش خود را از دست نداده اند.
چه کسی می تواند جادوگر شود؟
من و شما هم می توانیم جادو کنیم و به یک جادوگر تبدیل شویم. به تجربه، جادوگری آدمهای خیلی معمولی را بارها و بارها دیده ام. آدمهایی که با تلاش و تمرین و کسب تجربه، توانستند خیلی از غیر ممکن ها را ممکن سازند و چیزی شبیه به جادو کردن و جادوگری را میسر کنند.
دو نوع جادوگر داریم:
هر انسان منصفی، نیک می داند که جادوگر نوع دوم، به مراتب شایسته ی احترام و تحسین بیشتری است. ولی متاسفانه تمام سوت و کف، هوراها و سودهای سرشار و عجیب مادّی نصیب جادوگر نوع اول می گردد! امّا جالب آن است که جادوگر نوع دوم پس از مرگش، احترام و تحسین بیشتری را در نزد مردم پس از خودش، بر می انگیزد. ولی جادوگر نوع اول، پس از مرگش کم کم به فراموشی سپرده می شود و کمتر مورد تحسین مردم بعد از خودش قرار می گیرد!
شعبده باز یا جادوگری که معتقد است: «جادو یعنی تمرین، آموزش و تجربه.»
دیوید بلِین، جادوگر و شعبده باز آمریکایی که تاکنون با کارهای خارقالعاده اش تعجب خیلی ها را برانگیخته است و توانسته اسم خود را در کتاب رکوردهای گینس به واسطه ی حبس نفس به مدت «بیش از ۱۷ دقیقه» به ثبت برساند، در یکی از سخنرانی های تِد تشریح می کند که چگونه توانسته است این کار را انجام دهد. تماشای این فیلم را به شدت توصیه می کنم:
در هر زمینه ای اگر می خواهیم جادوگر شویم، لازم است جمله های پایانی او را هرگز فراموش نکنیم:
من فکر می کنم جادو چه حبس کردن نفس باشد، چه بُر زدن یک دسته ورق، چیز ساده ای است. آن تمرین است، آموزش است...{گریه اش می گیرد} این تمرین، آموزش و تجربه است که {بغضش می گیرد} باعث می شود هنگام مواجه با مشکلات بهترین چیزی که می توانم، باشم. و این معنای جادو برای من است.
وجه مشترک تمام جادوگرها:
وجه مشترک هر دو نوع جادوگری که در این مطلب ذکرشان رفت این است که:«هر دو برای رسیدن به مقام جادوگری، سال ها تلاش کرده اند. و نکته ی مهم در زندگی اکثر آنها این است که این تلاش معمولاً از کودکی و نوجوانی آنها، شروع شده است. پس اگر می خواهی جادوگر شوی، تا دیر نشده، تلاش را شروع کن و جادوگر شو!»
پیشنهاد می کنم این مطلب خواندنی از دوست عزیزم آ.ذ.ر.خ.ش - ع.ز.ی.ز.ی. را هم بخوانید:
دو مطلب قبلیم:
یادش به خیر: مطلب زیر را در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۹۶ منتشر کردم:
حُسن ختام: یک شعبده بازی از دیوید بلین:
پیشنهاد: کسی که در فیلمِ حُسن ختام، کنارِ دیوید بلین نشسته است و از کار عجیبِ او، متحیّر می ماند، ریکی جرویس (کمدین انگلیسی) است. پیشنهاد می کنم اگر به ژانر کمدیِ سیاه علاقه دارید، سریال «بعد از زندگی» که ریکی جرویس، آن را کارگردانی و خودش هم نقش اصلی اش را بازی کرده را حتماً ببینید.