انرژی هسته ای،حق مسلم تو نیست.آنچه حق مسلم تو است،حق و حقوق کافی و وافی برای یک زندگی خوب و راحت و بی دغدغه است.وقتی با وجود این همه معادن نفتی و گازی و دخایر زیر زمینی و رو زمینی،نمی توانند همچون حق و حقوقی را برای تو تامین کنند،تو باید حق خود را به هر طریقی که ممکن است بستانی. این حق برای یک کارمند دون پایه و یا حتی گاهی یک مقام بلند پایه گرفتنی نیست،الّا با رشوه.پس رشوه،حق توست و این را هم بدان که حضرت علی علیه السلام که اطاعت از او بر هر مسلمانی به خصوص من و تو واجب است،چنین فرمود:«لاَیُدْرَکُ الْحَقُّ إِلاّ بِالْجِدِّ:حق گرفتنی است،نه دادنی.»
امّا بدان و آگاه باش که رشوه گرفتن مانند هر کاری دیگر لِمی دارد.برای اینکه یک رشوه بگیر ماهر شوی بایستی همانطور که شاعر گفت همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم باید با تمام تن و وجودت به دنبال رشوه بگردی.بایستی که رشوه را با خنده های زير لب،و عشوه های پنهانی بستانی و نه به روش کیوون شبهای برره:
بر تو باد که به هیچ ارباب رجوعی سریع«بله»نگویی که اگر چنین کنی الهی «بلا»به جانت بیفتد.به او بگو«نمی شود»ولی با حالتی از بادی لنگویج و لب و لوچه،به او بفهمان که«می شود اما بشرطها و شروطها:می شود اما در صورتی که به شرط های آن عمل شود!»پس به قول شاعر:«رو بادی لنگویج پیشه کن و رشوه گیری آموز تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی!»
بر تو باد که با صد من یک غاز گولت نزنند.شاید بشنوی که رشوه گیری آخر و عاقبت ندارد یا سرنوشت رشوه گیر جهنم است.این حرفها را از این گوش بگیر و از آن گوشت به در کن.این شعر شاعر که گفت:«این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار.کاواز دهل شنیدن از دور خوش !»را همچون گوشواره ای الماس،آویزه ی گوش خود کن.
گمان مبری که پدر تو به دین مبین اسلام اعتقاد نداشت.همان طور که خودت شاهد بودی من تمام مناسک شرعی را به جا می آوردم.حتی به نماز جماعت نیز می رفتم و گاهی در صف اول می ایستادم و به امام جماعت مسجد و چهار نفر سمت چپ و چهار نفر سمت راست و پنج نفر پشت سرم با عربی غلیظ و جوری که حتی از عهده ی ملک سلمان هم بر نمی آید:«تقبل الله»می گفتم.پس این را از پدر خداجوی خود بشنو که رشوه گیری اگر واجب نباشد،دست کم مستحب است.حتما می دانی که خداوند باریتعالی در قرآن کریم فرموده است:«مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ:من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.»و حتما این را می دانی که:«طریقت(عبادت)به جز خدمت خلق نیست.به تسبیح و سجاده و دلق نیست!»پس تو بایستی مثل پدرت به مردم کشورت خدمت کنی.امّا این راهم بدانی که:خدمت مفت و مجانی،بی مایه فطیر است.
بدان و آگاه باش که رشوه بگیر راضی است که تو از او رشوه بگیری و سپس با لبخند رضایت عمّه خانم(!)و در کامل مهر و محبّت و عطوفت و میل و رغبت و در نهایت سرعت،کارش را به سرانجام برسانی تا آنکه رشوه نگیری و مثل سگ پاچه اش را بگیری،سنگ قلابش کنی و کارش را انجام ندهی!
لازم است که از مزیت های رشوه گیری برای تو بگویم.رشوه،جیب و حساب بانکی پُر به دنبال دارد و جیب و حساب بانکی پُر،اخلاق خوش و پسندیده به دنبال آرد و یادت نرود که پیامبر اسلام(صلی الله عليه و اله)فرمود: «حُسْنُ اَلْخُلُقِ نِصْفُ اَلدِّينِ:خوش اخلاقى نصف دين است.»پس تو با رشوه گرفتن،نصف دینت را کامل می کنی!و چون پیامبر اسلام(صلی الله عليه و اله)در جایی دیگر فرمودند:«إذا تَزَوَّجَ العَبدُ فقدِ استَكمَلَ نِصفَ الدينِ:هر گاه آدمى ازدواج كند،نصف دين را به دست آورده است.»می توانی یک ازدواج هم بکنی و قال دینت را بکنی و بابت دین،خیال خودت را تا آخر عمر،راحت کنی.پسرم یادت نرود که«الْمُؤْمِنُ كَیّس:مؤمن زرنگ است».
برای اینکه فواید رشوه گیری بر تو مسجّل شود کافی است آن عموی زهوار در رفته خودت را که ته جیبش شپش جفتک چارکش بازی می کرد را به یاد آوری.من با یک آب باریکه کارمندی،دارم این همه ثروت در قالب اموال منقول و غیر منقول در تهران و اقصی نقاط کشور،برای شما به جا می گذارم ولی او خیر سرش با اینکه تاجر بازار بود،جوری ورشسکته شد که خرج کفن و دفن و مراسمات پس از مرگش نیز به دوش من کارمند یک لا قبا افتاد!
«بینی جهان را خود را نبینی.تا چند نادان غافل نشینی؟!»خودت را ببین.فکر می کنی من اگر رشوه نمی گرفتم ،تو می توانستی رخت و لباس مارک دار بپوشی؟من اگر رشوه نمی گرفتم،تو و مادرت می توانستید...؟به نظرت من اگر رشوه نمی گرفتم،شرمنده شما و مادرتان نمی شدم.پس بر تو باد رشوه گیری تا تو نیز هرگز شرمنده زن و بچه هایت نشوی!
تو در کشوری زندگی می کنی که همیشه در شرایط حساس کنونی است و هر آدم زبلی می داند که شرایط حساس این کشور،هر روز که بگذرد،کنونی تر می شود!پس تو باید به فکر نسل بعد از خودت باشی.آنها چه گناهی کردند که باید در شرایط حساس کنونی تر زندگی کنند.اگر تو امروز را برای رشوه گرفتن از دست بدهی، فرزندان تو فردا حتی نمی توانند کتابهای مورد علاقه شان را بخرند و بخوانند تا با فرهنگ شوند.
اگر رشوه بگیر خوبی باشی،نباید چشمت به شندر غاز حقوقی باشد که هر ماه به حسابت واریز می شود.اگر رشوه گیر ماهری شوی می توانی در همان چند سال اول رشوه گیری،بار خودت را ببندی و به سر منزل مقصود برسی.چون رضایت مردم از تو بیشتر می شود و تو روابط عمومی تو را بالا می پندارند،به احتمال زیاد تو را ارتقای رتبه نیز خواهند داد.ارتقای رتبه مصادف است با:حقوق بیشتر،رشوه های کلان تر و صد البته نیازمند مراقبت ها و مخفی کاری های بیشتر!
بدان و آگاه باش که هر کاری قلق دارد.تو نیز باید قلق رشوه گیری را بیاموزی و به کارگیری.وگرنه چیزی نمی گذرد که تنگ نظرانِ گشاد دهان،تشت رسوایی تو را از بام خواهند انداخت.
با ارباب رجوع خودمانی شو.شغلش را بپرس.به واسطه شغلش درصد رشوه گرفتن،برآ.تو از این بقال و نانوا می توان رشوه گرفت تا از یک کارخانه دار و مرفه بی درد.فقط نحوه رشوه گرفتن از هر کسی متفاوت است.از بقال، اجناس رایگان بردار،از نانوا،آرد و نان رایگان بستان.از کسی که شغلش ایزوگام پشت بام است بخواه که پشت بام خودت و فک و فامیلت را ایزوگام کند.از کسی که مغازه لوازم خانگی دارد،بخواه که جهیزیه همسرت را با برندهای روز،آپدیت کند و جهیزیه دختران فک و فامیلت را جور کند.از کسی که تعمیرگاه دارد،بخواه که وسیله نقلیه خودت و فک و فامیلت را تعمیر کند.اینجوری محبوب قلب افراد فامیل هم می شوی و آنها را مدیون خودت می کنی.وقتی مدیون خودت کردی باید هر چه که بگویی،بگویند:«چشم» و این دستاورد کمی نیست. پس بدان که حتماً نباید از ملّت پول نقد بگیری.در هر جایی و برای هر چیزی که به دست بیاوری و از حقوقت مایه نذاری،برده ای و برنده ای!
رشوه بگیر باید که همچون چاقوی زنجان،تیز و همچون پسته رفسنجان،خندان باشد.اگر وضع مالی ات خوب شد،نگذار همکارانت بویی ببرند.شکّ آنها را برانگیخته نکن.ویلا و ماشین شاسی بلندت را مخفی کن.یک خانه کلنگی و یک ماشین مدل پایین و درب و داغون و یک گوشی یازده دو صفر نوکیا می تواند پوشش خوب و کاملی برای یک کارمند رشوه بگیر باشد!
این را هم بدان که هستند کسانی که مالشان به جانشان بسته است و حاضرند هر چیزی را شُل کنند،الّا سر کیسه را!هستند کسانی که برای اینکه کارشان راه بیفتد به جای رشوه،از در زبان بازی و عشوه وارد می شوند. مراقب باش اسیر عشوه ی ارباب رجوع نشوی که در ازای هزار کیلو عشوه به تو نیم قرص نان بربری کنجدی نیز نخواهند داد.
ارباب رجوعِ جسورِ باهوشِ رشوه بده،کارمندِ تیزهوشِ شجاعِ رشوه بگیر را با سرعت یوسین بولت تشخیص می دهد و بالعکس.امّا امان از ارباب رجوعِ کم هوشِ ترسویِ رشوه بده و کارمند کُندهوشِ بزدلِ رشوه بگیر!
اگر فرزند خلف من هستی که هستی،من از تو انتظار دارم که تا پایان سی سال خدمتت و حتی اگر شد بعد از آن نیز،به مردم خدمت کنی و صدقه جاریه من باشی!
جان کلام:
بشنو از این پدر رشوه بگیر بازنشسته پیر:«جان پسر!تا آنجایی که می توانی و می شود،رشوه بگیر!»
سه مطلب قبلیم:
حُسن ختام: