«هفتهای چند بار به این گُل آب بدم؟!»
این سوالی است که هر کس، وقتی گُلی ناشناس را بخرد، از فروشندهاش میپرسد و معمولاً نیز این جواب چرت را میشنود:
«هفتهای دو بار!»
نتیجه:
بعد از یکی دو ماه، گُل یا خشک میشود و یا میپوسد!
چرا؟!
چون فروشنده فقط میخواهد گُلش را بفروشد و دخل بیشتری داشته باشد. عاقبت آن گُل اصلاً برای او مهم نیست!
اگر عاقبت گُل برای فروشندهاش مهم باشد، به جای گفتن جملهی ««هفتهای دو بار!»، خریدار را اینچنین راهنمایی خواهد کرد:
بستگی به دمای خانهی شما دارد. شما اگر سرمایی باشید خانهتان را خیلی گرم میگیرید، به همین دلیل این گُل به آب بیشتری نیاز دارد. اگر گرمایی باشید، خانهتان را خنک نگه میدارید، در این حالت گُل به آب کمتری نیاز دارد. پس نگاه کنید به خاک گلدان. هر وقت که رنگ خاک از تیرگی و رطوبت به سمت روشنی یا خشکی میل کرد، به گُل، آب بدهید.
آن چه تا اینجا نوشتم، فقط یک مثال بود. با اجازهی شما و با احتیاط که شرط عقل است، میروم سر اصل مطلب!
اسامی کاندیداهای تایید شده که اعلام شد. هر ایرانیِ به حق(!) سیاست زدهای، از سر تعجب حرفی زد: شورای نگهبان این دفعه انقلابی عمل کرد!؛ معلومه دیگه میخوان ... رئیسجمهور بشه! با این کار ... ، سی درصد از مردم هم پای صندوق رای نمیان! به جهنّم که نمیان، بذار اینایی که میان لااقل به یه آدم حسابی رای بدن! از محبوبیت ... ترسیدن، گفتن الکی الکی رای میاره دوباره شاخ میشه! میخوان ... رو رهبر کنند، برای همین میگن رئیسجمهورم بشه که دیگه حرفی نمونه! نه به اون شوری شور، نه به این بینمکی! اگه به این مهندسی انتخابات نمیگن، چی میگن؟!
امّا حرف حقیر این است:
به چه دلیل از صداهای مختلف میترسیم؟ افرادی که اکنون به عنوان کاندیدا تایید شدهاند، نمایندهی صدای شنیده نشدهی چند درصد از مردم ایران هستند؟ آیا کسی که از این انتخابات، پیروز بیرون بیایید را میتوان رئیسجمهور غالب صداهای شنیده نشدهی مردم ایران دانست؟! چرا مانند آن فروشندهی گُل، کسی خریداران گُل که همان مردم هستند را به خوبی اقناع نمیکند؟!
گیریم در گلفروشی، قصد فروشنده فقط کسب درآمد بیشتر است، در اینجا قصد فروشندگان چیست؟ آیا حواسشان است که چه چیز یا چیزهایی را دارند از دست میدهند و چه چیز یا چیزهایی را میخواهند به دست بیاورند؟! آیا با این راه و روش میتوان خرمشهرهای ایران را آزاد کرد.
امیدوارم آنهایی که باید، حواسشان به گُلدان ایران باشد تا با آبیاری و نوردهی اندازه، به موقع و مناسب (کارهایی که تا الان در انجام آنها، چندان موفق نبودهایم.)، از خُشکی یا پوسیدگی گُلهای آن جلوگیری کنند!
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد!
یا حق.
دو مطلب قبلی:
دوستان علاقهمند به "نوشتن"! به گاهنامه شماره نوزده، سر بزنید و برای موضوعات مطرح شده در آن مطلب بنویسید و در صورت برنده شدن، کتاب جایزه بگیرید. چشم به هم بزنید خرداد هم تمام شده، پس لطفاً بجنبید!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: به نقل از مولوی:
گفتا: کجاست آفت؟ گفتم: به کوی عشقت، گفتا که: چونی آنجا؟ گفتم: در اسقامت.
به این آهنگ زیبا و روحنواز زیر گوش بدهید و به امید فردایی بهتر، کمکم بخوابید. شب خوش!