امروز همان جور که میدانید سالگرد آزادی خرمشهر است. به هر حال روز بزرگی است. چون بخش بزرگی از خاک عنبرآسای وطنمان را از چنگ بیگانه درآوردیم. این اتفاق که تمام کارشناسهای جنگ جهان، اتفاقی معجزهوار میدانند، به همین راحتیها به دست نیامد. امّا شاید مهمترین نکتهی قابل توجهی که در این واقعه، نباید مغفول بماند، دست به دست هم دادن تمام مردم ایران، از هر قشر و قوم و مذهب و مسلکی بود. در فتح خرمشهر، همه در کنار هم بودند. هیچ سازمان خاصی نمیتواند و نباید خود را به تنهایی، فاتح خرمشهر قلمداد کند. خرمشهر، آزاد نشد، مگر با اتحاد، یکصدایی و یکپارچگی فرد فردِ مردم ایران.
آزاد کردن خرمشهر، خیلی بزرگتر از این حرفها است که فقط سالی یک روز از آن یاد شود. آزادی خرمشهر، این ظرفیت را دارد که جزو حکمتها و امثال سائرهی ایران و ایرانی، قرار بگیرد. چرا وقتی پای کارهای بزرگ و سخت به میان میآید، عنوان کتاب «قورباغهات را قورت بده!»ی آقای برایان تریسی را به یکدیگر یادآوری میکنیم؟ چرا نباید از نسخهی وطنی خودمان که همان آزاد کردن خرمشهر باشد، استفاده کنیم؟ چرا وقتی پای کارهای بزرگ به میان میآید از جملهی خاطرهانگیز، وطنی و آموزندهی «خرمشهرت را آزاد کن!»، استفاده نمیکنیم؟
آزادی خرمشهر، همان حل کردن بزرگترین چالش یا مشکلی است که هر کدام از ما در زندگی فردی و اجتماعیمان داریم. هر کدام از ما در زندگی خصوصی و اجتماعیمان، خرمشهر یا خرمشهرهایی داریم که باید آزاد کنیم. امّا امروز باید در این فکر باشیم که خرمشهرهای تورم، رکود، بیکاری، فقر و فحشا، خودخواهی، ریاکاری، دروغ، خیانت، دریوزگی بیگانگان و سایر خرمشهرهایی که باعث شده است ایران و ایرانی، امروزه روز، روی خوش نبیند را چگونه میتوانیم آزاد کنیم؟!
یادمان نرود که نخ تسبیحِ بزرگترین خرمشهری که تا الان آزاد شده است، وحدت همهی مردم ایران بوده است. خرمشهرهای بزرگ، هرگز با تفرقه، حزببازی، سیاسیکاری، رنگبازی و دو دستگی یا چند دستگی، به دست نخواهند آمد. جز با اتحاد نمیتوان به آزادی خرمشهرهای بزرگ دل بست. خاصه، آزادی خرمشهرهایِ خرمشهری به پهنای ایران بزرگ. «دریغ است ایران که ویران شود | کنام پلنگان و شیران شود.»
دو مطلب قبلی:
دوستان علاقهمند به "نوشتن"! به گاهنامه شماره نوزده، سر بزنید و برای موضوعات مطرح شده در آن مطلب بنویسید و در صورت برنده شدن، کتاب جایزه بگیرید. چشم به هم بزنید خرداد هم تمام شده، پس لطفاً بجنبید!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
تصویری که دارید میبینید متعلق به شهید بهنام محمدی است. نوجوان سیزده سالهای که جانانه و شجاعانه جنگید تا مبادا خرمشهرش سقوط کند. خوش به حال بهنام که موقع سقوط خرمشهر، شهید شده بود و نبود!
حُسن ختام: در صفحه ۶۵۵ نویسنده کتاب “دا” اینچنین مینویسد:
بهنام محمدی نوجوان ۱۳سالهای که از فرط کوچکی جثه، اسلحه ژ-۳ اش روی زمین کشیده میشد، با گشت زدن در محلهها نیروهای رزمنده را از نقاط نفوذ دشمن مطلع میساخت، او روزهای آخر مقاومت خرمشهر با اصابت ترکشی به قلب کوچکش به شهادت رسید … .
پیشنهاد تماشا:
مستند زیبای «بچه اینجا» را که به شهادت "بهنام محمدی" میپردازد را ببینید. در این مستند، سخنان سید صالح موسوی را بشنوید تا متوجه شوید که چگونه کسی که "قهرمانش" بودید، ممکن است "قهرمان خودتان" شود.