گفت:این آدم دو رو هنوز منو نشناخته.اگه اون روی سگم بالا بیاد پدرشو در میارم.
گفتم:این حرفی که داری می زنی یعنی توام اصلاً با اون فرقی نداری!
گفت:تو ام وسط دعوا نرخ تعیین می کنی.یعنی چی من با اون فرق ندارم؟
گفتم:مگه نمی گی اگه اون روی سگم بالا بیاد؟
گفت:چرا؟
گفتم:خُب خودت داری اعتراف می کنی که توام دو رو داری دیگه.یه روت اینه که من و دیگرون داریم می بینیم یه روتم اونیه که خودت داری می گی روی سگته ولی هنوز بالا نیاوردیش تا چشممون به جمالش روشن شه!
گفت:یعنی تو خیلی یه رویی؟!
گفتم:نه!همه مون پشت و رو داریم.هیچ کس نمی تونه ادعای یه رویی کنه ولی معمولاً این رویی که نشون می دیم خیلی قشنگ تر از اون روییه که مخفیش می کنیم.بعضیام هستن که هر دو روشون مثل همه.ولی خوش به حال اونایی که اون روشون از این روشون که ما می بینیم و به ما نشون می دن،بهتره.
گفت:مگه آدم اینجوری ام داریم؟
گفتم:مولانا می گه:«شمس تبریز ار چه پشتش سوی ماست/صد هزاران آفرین بر روش باد»یعنی این شمسی که من این همه دلبستگی دارم بهش و شیفته و مفتونش شدم.تازه پشتش سمت ماست.و روش که ما نمی بینیم خیلی زیباتره و صد هزار آفرین داره.
گفت:شمس تبریزی کیه؟!یه نفر رو بگو که من بشناسمش.
گفتم:فلانی رو یادته وقتی با تصادف جوونمرگ شد تازه ما فهمیدیم که بنده خدا چقدر دست خیر داشته،چقدر کارای خیر برای در و همسایه و فک و فامیل کرده بود،ولی ما خبر نداشتیم.اگه یادت باشه قضاوت ما در موردش یه چیز دیگه ای بود ولی وقتی مرد و ما از اون روش با خبر شدیم نظرمون در موردش خیلی فرق کرد. خُب این نمونه کسی که اون روش خیلی زیباتر از این روش بود.
گفت:راست می گی بر عکسشم فلانی بود که وقتی تو سن هفتاد سالگی از دار دنیا رفت.تازه فهمیدیم که اصلاً کارش درست نبوده.خوبی هاش که این روش بود رو تو چشم این و اون فرو می کرد و بدی هاش که اون روش بود رو از ما پنهون.برای همین همه مون فکر می کردیم خیلی آدم خوب و کار درستیه.ولی وقتی مرد تازه از اون روش با خبر شدیم و فهمیدیم که چه آرسن لوپنی بوده و هیچ کس خبر نداشته!
دو مطلب قبلیم: