توجه: خطر اسپویل برای سریال "بریکینگ بد"
دوستی داشتم که میگفت، هر کسی یکجوری دیوانه است و به چند تا از کارهای عجیب بنده اشاره میکرد و میگفت تو هم اینجوری دیوانهای!
دیروز پسرم، در میان صحبت، از کسی گفت که از هفدهم دسامبر (ماه دوازدهم میلادی) سال ۲۰۲۰ هر روز یک تصویر تکراری از والتر وایت را در حدود ساعتهای تقریباً یکسانی، پُست میکند و میرود به امان خدا تا فردایی دیگر.
تصویری که او هر روز پُست میکند، مربوط به جایی از سریال است که، هنک، مامور پلیس و باجناق والتر وایت، به طرز ناجوانمردانهای کشته میشود و والتر که نمیتوانست این صحنه را تاب بیاورد، از روی استیصال، فریاد برمیآورد و جیغ میکشد.
موقعی که صفحهی اینستاگرام این بنده خدا را دیدم. والتر وایت ۵۱۶ ام را پُست کرده بود.
هر چقدر هم که اینکار در نظر اوّل، بیهوده و مسخره به نظر برسد، باید قبول کنیم که این هم برای خودش ایدهای است و بعید نیست که صاحب ایده، هدفی را دنبال میکند که شاید خیلی هم خالی از معنا نباشد.
سوالی که اینجا پیش میآید این است که این آدم برای چه منظوری دارد اینکار را انجام میدهد؟ چگونه میتوان اینکار را تفسیر کرد؟
آیا دارد به ما پیام میدهد که وضع دنیا به جایی رسیده است که آدمی باید حداقل روزی یکمرتبه، از سر خشم فریاد وااسفا سر دهد؟
آیا نامبرده اصلاً قصد ارائهی هیچ پیام خاصّی را ندارد و فقط دست به یک اقدام مضحک و نظر جلب کن زده است؟
آیا او دارد در عشق به شخصیت محبوب (والتر وایت) سریال برکینگبد میسوزد؟ آخر میدانید که عاشقی بد دردی است. دردی است که میتواند عاشق را به دیوانگی و هلاکت بکشاند. نمیدانم این یادداشت سالوادور علی را خواندهاید یا خیر؟ عجیب حکایتی است، این حکایت عاشقی!
امّا سعدی عزیز، شعر زیبایی دارد که میگوید:
نگویند از سر بازیچه حرفی
کز آن پندی نگیرد صاحب هوش
و گر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانند آیدش بازیچه در گوش
امّا جدا از تمام این مسائل، نظم و ارادهی آدمی که ۵۱۶ روز پیدرپی، در حدود یک ساعت خاص، یک تصویر تکراری را بارگذاری کند، بسیار ستودنی است.
جالب اینکه نامبرده، با همین محتوای تکراریاش، توانسته است دوازده هزار نفر را نیز با خودش همراه کند. و تعداد دنبالکنندگان وی به طرز چشمگیری در حال افزایش است.
این نشان میدهد که تعداد کسانی که ما را همراهی میکنند، لزوماً، ارتباط چندان و خاصّی با کیفیت محتوایی که تولید میکنیم، ندارند.
نامبرده، چند نفری هم مقلّد پیدا کرده است که آنها نیز هر روز میآیند، تصویر تکراری بازیگر دیگری را در صفحهشان بارگذاری میکنند و میروند!
خواندن نظرهای زیر این پُستها، مخصوصاً نظر هموطنانمان، خالی از لطف نیست:
به نظر میرسد، فاصله گرفتن مردمان دنیا از آسمان و چسبیدن سفت و سختشان به زمین، آنها را دچار یک نوع "نمیدانم چه میخواهم" و "گمگشتگی" عحیبی کرده است که به مصداق سخن مولانای جان که "هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد!" هر روز به شکلی، ظهور و بروز مییابد.
به جز "نمیدانم چه میخواهم؟"، چه چیز دیگری میتواند ما را به انجام این قبیل کارها وادارد؟
به جز "گمگشتگی"، چه چیزی میتواند ما را به اینجور جاها برساند؟
دو یادداشت پیشین:
اگر دوست داری بنویسی ولی نمیدونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایاننامهی دستانداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام:
توجه:
دوستان عزیز، از این پس، یادداشتهایی که چیزی به آنها اضافه و یا دچار کمی تغییر میشوند را با علامت + مشخص خواهم کرد.