Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

چرا برای زنده‌ترین شهدای تاریخ و بزرگترین پیروزی جهان عزا می‌گیریم؟!

https://www.aparat.com/v/tKWk4

حرف‌های این یادداشت را باید حداقل یک اسلام‌شناس، حجت‌‎الاسلام و آیت‌الله بنویسد، نه یک جوجه مسلمان. اگر این حرف‌ها را یک جوجه مسلمان می‎‌نویسد، برای این است که متاسفانه غالب بزرگان، کمتر دنبال دردسر هستند، از جایگاه، پُست و مقامی که دارند راضی هستند و حفظ آن برایشان خیلی مهم است و عرف را بر مصلحت و مصلحت را بر حقیقت و واقعیّت ترجیح می‌دهند.

در مملکتی که تعصّب از عقل پیشی می‌گیرد و دعوا و نزاع بر گفت‌وگو ارجح است، سخنی در مخالفت با شکل ظاهری و عرف شده‌ی آن‌چه که از زمان آل بوبه، شروع و در دوران صفویه، به اوج رسید و همچنان در سطح ایران و جهان رواج دارد، ساده نیست. اگر یک روحانی این حرف‌ها را بزند، بعید نیست که انگ "بدعت‌گذاری" خورده، خلع لباس و ممنوع‌المنبر شود. نمی‌دانم این حرف‌ها برای یک آدم عادّی که نه لباس روحانیّت به تن دارد و نه منبری برای از دست دادن، چه عواقبی به دنبال دارد؟ به هر حال مرا باکی نیست اگر از این لباسی که دارم نیز خلع شوم و از این‌جایی که هستم پایین‌تر کشیده شوم. این چند روزه عمر ارزش سکوت ندارد!

اگر به "زنده بودن شهدا" و "پیروزی امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش در کربلا" یقین قلبی داریم، باید فکری به حال این مجالس غلوّناک عزا کنیم. اسلام و به خصوص شیعه، نه تنها در زمینه‌ی عزاداری‌ها بلکه در هر جایی که شور در مسابقه با شعور، پیروز شده است و در هر جایی که پاسخگوی نیازهای روز نیست، نیاز به یک پروتستان دارد. اگر این پروتستان توسط اهلش اتّفاق نیفتد، در آینده‌‎ای نه چندان دور، از اسلام چیزی باقی نخواهد ماند، جز پوسته‎‌‌ای نازک و شکننده. اگر تاکنون این اتّفاق نیفتاده باشد‌.

در این یادداشت، بنده به دور از هرگونه تعصّبی دلایلی می‎‌آورم مبنی بر این که ما نباید در این چهل روز این چنین عزا بگیریم، بلکه باید مجالس جشن و سرور بر پا کنیم. نه جشن و سروری از جنس فراموشیِ آن‎‌چه بر امام حسین علیه‎‌السلام، یارانش و خاندانش رفته است. بلکه جشن و سروری از جنس پرداختن به متن واقعه‌‎ی عاشورا. شما نیز می‎‌توانید بدون هرگونه تعصّب، دلایلی بیاورید و آن‎‌ها را رد کنید. البته باید بگویم دلایلی که در این نوشته آورده می‌شوند، به یک اندازه قوی نیستند و حتی شاید برخی دلیل نیز به حساب نیایند.

بیایید یک بار هم شده است مثل دو تا بچّه مسلمان واقعی عاملِ به قرآن، بدون درد و خونریزی و با بهترین روش، یعنی همان گفت‌وگوی عاقلانه‌ی بدون باد کردن رگ گردن، با یکدیگر مناظره‌ای را رقم بزنیم.

دلیل اول: زنده بودن!

مگر در نص صریح قرآن کریم نیامده است که شهدا زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌‎شوند؟ آیا زنده بودن، مجلس عزا می‌خواهد یا مجلس سرور؟ ما بر مردگان خویش بایستی زار بزنیم نه بر زنده‌ترین زندگان یا همان شهدای والامقام خود. بارها مادران و همسران شهدا را دیده‌ام که از حضور همیشگی فرزند یا همسر شهید خود در کنارشان سخن می‌گفتند. باور این قضیه، شاید برای ما ناباوران سست یقین، سخت باشد ولی برای آن‌‎ها که يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ هستند، کار چندان مشکلی نیست.

این قاعده تنها بر شهدای عزیز ما حاکم نیست، بلکه بر تمام نیک‌سیرتان عالم حاکم است. همان‌طور که سعدی عزیز گفت:

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

دلیل دوم: پیروزی!

مگر ما شیعیان بر پیروزی امام حسین (علیه‌السلام) اعتقاد راسخ نداریم؟ آیا برای پیروزی بایستی مجلس جشن و سرور برپا کرد یا مجلس عزا؟ پس چرا برای این بزرگ‌ترین پیروزی جهان اسلام، چهل روز شیون می‌کنیم و رخت سیاه بر تن می‌کنیم؟ نکند خدای نخواسته این پیروزی را فقط در مقام لفظ قبول داشته باشیم؟

دلیل سوم: شوخی اصحاب امام حسین درشب عاشورا!

در روایات آمده است که بعضی از اصحاب امام حسین (علیه‌السلام) در شب عاشورا با یکدیگر شوخی می‌کردند و برخی نماز شب می‌خواندند. آیا علّت این شوخی‌ها فقط کاستن از فشار روحی ناشی از آن شرایط سنگین بود یا شوق حاصل از نزدیکی وصل؟ آیا آن شوخی‌ها برای فرار از ترس بود یا وجد ناشی از باخبری از چیزهایی که ما نمی‌دانیم و هرگز هم نخواهیم دانست.

حجت‌‎الاسلام قرائتی در برنامه‌ی درس‌هایی از قرآن ۱۰مهر۱۳۶۱ درباره‌ی علّت این ماجرا می‌گوید:

لشکر امام حسین بعضی‌هایشان شب عاشورا با هم شوخی می‌كردند. بعضی‌هایشان هم نمازشب می‌خواندند. آدم از این چه می‌فهمد؟ شب عاشورا شب آخر عمرشان هم با هم می‌گویند و می‌خندند هم بعضی‌هایشان دارند نماز شب می‌خوانند این یعنی چه؟ خنده و شوخی با نماز شب چرا؟ چرا گروهی كه می‌دانند فردا شهید می‌شوند چرا یك عده می‌خندند چرا یك عده نماز شبی می‌خوانند؟
چرایش این است. وقتی خط خط امام شد وقتی راه راه امام حسین شد شوخی و نماز شبش دیگر فرقی ندارد.

  • به نقل از کتاب "گفتارهای معنوی" شهید مطهری:

آن شب عاشورا اگر بدانید چه شبی بود! معراج بود، یک دنیا شادی و بهجت و مسرّت حکمفرما بود. در آن شب خودشان را پاکیزه می‌کردند، حتی موهای بدنشان را می‌ستردند. خیمه‌ای بود به نام خیمه‌ی تنظیف. کسی داخل خیمه بود، دو نفر دیگر بیرون خیمه ایستاده و نوبت گرفته بودند. یکی از آن‌ها که ظاهر بُریر است‌، با دیگری شوخی و مزاح می‌کرد، دیگری به او گفت امشب شب مزاح نیست‌. گفت اساساً من اهل مزاح نیستم ولی امشب شب مزاح است.
وقتی که دیگران آمدند این توابین و مستغفرین را دیدند، می‌دانید درباره‌شان چه گفتند؟ پس از آن‌که از کنار خیمه‌های حسین گذشتند، گفتند (دشمن این حرف را می‌گوید):

«لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد: مثل این‌که انسان از کنار کندوی زنبور عسل گذشته باشد.»

در هشت سال دفاع مقدس خودمان، برخی از رزمندگان در شب‌های عملیات، آن‌قدر شوخی و خنده‌بازی می‌کردند که از سوی برخی سرزنش می‌شدند که آقایان امشب شب شوخی و مسخره‌بازی نیست ما داریم می‌رویم شهید شویم. انگار کسانی که خنده می‌کردند از شهید شدن خودشان خبر نداشتند!

  • به نقل از آقای پیراسته‌فر، مدیر سایت خانه‌ی مشاور:

همین اوضاع در جبهه‌های جنگ(۸ساله)،‌ شب‌های عملیات بود، جمعی _ زیر نور فانوس چادر _ دعای توسّل و دیگر ادعیه را می‌خواندند و عدّه‌ای به خواندن قرآن مشغول بودند و امّا عدّه‌ای بزم شوخی بر پا می‌کردند تا حدّی که تذکر و اخطار از بالادستی‌ها «ناهیان مُنکر» هم می‌گرفتند و امّا ول کن معامله نبودند!، از جایگاه پا می‌شدند، در جای دیگر بساط خود را پهن می‌کردند! و جالب این بود که در عملیات شجاع‌ترین و جسورترین افراد همین‌ها بودند، و در نیل به شهادت نیز موفق‌تر.

https://www.aparat.com/v/ieIHb
دلیل چهارم: نگاه ابدی، نه نگاه مقطعی!

در یادداشت چالش هفته: (چالش ششم: ? زیبایی ?) نوشتم:

این عزیزان برعکس ما انسان‌های معمولی به اتّفاقات، نگاه مقطعی و لحظه‌ای ندارند‌. آن‌ها به حوادث و رخدادها، هر چقدر هم که بزرگ یا کوچک، تلخ یا شیرین باشند، نگاهی ابدی و بی‌انتها دارند. با این توجیه، حضرت علی علیه‌السلام هنگام ضربت خوردن با شمشیر، می‌گوید به خدای کعبه، رستگار شدم. با همین نگاه امام حسین علیه‌السلام در میدان ناجوانمردی‌ها و بی‌عدالتی‌ها، صحبت از "خیر" می‌کند. با این دیدگاه، حضرت قاسم، به عنوان یک نوجوان، مرگ را "از عسل شیرین‌تر" می‌یابد. با این نظرگاه، حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، در حالی‌که از سوی نامردم‌ترین مردمان زمانه‌اش دوره شده‌ است و سر قطع شده‌ی برادرش در چند قدمی‌اش قراردارد، از "زیبایی" سخن به زبان می‌آورد.

اگر نگاه خود به عاشورا را کمی عمق ببخشیم. چند گام از خون و شمشیر و آب فراتر برویم، همانند حضرت زینب سلام‌الله‌علیها جز زیبایی نخواهیم دید و کیست که نداند زیبایی، بهجت و مسرّت می‌طلبد، نه عزا‌ و نوحه.

دلیل پنجم: مجلس جشن یزید!

ابن جریر طبری از قول عمار دهنی از امام باقر(ع) در ارتباط با مجلس جشن یزید و تهنیت و تبریک فاسدان و تبهکاران حاضر به وی نوشته است: «فما قدموا علیه جمع من کان بحضرته من اهل الشام ثم أدخلوهم فهنوه بالفتح»: هنگامی که بر او وارد شدند، یزید همه کسانی را که در شام حضور داشتند، گردآورد، آن گاه همه اسیران را وارد کردند و حاضران پیروزی را به یزید تبریک و تهنیت گفتند.» (تاریخ طبری، ج ۵، ص ۳۹۰ تهذیب الکمال، ج ۶، ص ۴۲۹).

آیا این عجب نیست که یزید برای پیروزی ظاهری‌اش، مجلس جشن و سرور بر پا می‌کند و ما شیعیان برای پیروزی واقعی و ابدی امام خویش، مجالس عزا بر پا می‌کنیم‌؟

دلیل ششم: کساد کردن کار کاسبین عزا!

از محمدتقی شریعتی (پدر دکتر شریعتی) نقل است:

من ده ساعت مطالعه می‎‌کنم تا یک سخنرانی کنم و بعضی یک ساعت مطالعه می‎‌کنند و ده مجلس حرف می‎‌زنند.

کاسبین عزا آن‌هایی هستند که در هر لباس، پُست و مقامی برای عزادارها و عزاداری‌ها کیسه دوخته‌اند. از آن کاسبی گرفته که وقتی می‌بیند مردم می‌خواهند نذری بپزند، قیمت برنج و سایر اقلام مورد نیاز برای نذری را بالا می‌برد تا آن مدّاح‌ها و روحانی‌های متقلّبی که چون سواد تبیین عظیم‌ترین حادثه‌ی اسلام را ندارند، جز حرف‎‌های غلوّآمیز، جعل حدیث و کولی‌بازی‌های پوپولیستی چیزی به عظمت امام حسین (علیه‌اسلام) و یارانش و عاشورا نمی‌افزایند. چند مدّاح می‎‌شناسید که هر سال، برای پیروزی در مسابقه‌‎ی گریه گرفتن از مردم، بر تعداد نقل قول‎‌های جعلی و من درآوردی‎‌اش از حادثه‎‌ی عاشورا نیفزوده باشد؟ چند مدّاح می‎‌شناسید که روضه‌‎هایش برگرفته از متون معتبر تاریخی باشد؟ چند روحانی می‌‎شناسید که به جای زدن حرف‌‎های تکراری درباره‌‎ی عاشورا که هر سال از دهانشان خارج می‎‌شود، قدری مطالعه کرده باشند و بنشینند ابعاد ناشناخته‎‌ی حادثه‎‌ی عاشورا را تبیین کنند. بنشینند به ابهامات نوجوانان، جوانان و حتی بزرگسالان که ریشه در شبهه‌‎افکنی‎‌های داخل فضای مجازی دارد، پاسخ درست و درمان بدهند؟ بنشینند به جای کر کردن گوش مردم بر معرفت قلبی‌ خودشان و آن‌ها اضافه کنند.

https://www.dalfak.com/w/9hnqt/%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D9%88-%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85
دلیل هفتم: جمع کردن بساط آمرین و پهن کردن بساط عاملین!

امام حسین (علیه‌السلام)، به عنوان سلسله‌جُنبان عمل به مبانی اسلام و قرآن، عامل می‌خواهد نه آمر. متاسفانه ما امروز تعداد قابل توجهی، عامل واقعی به اسلام و قرآن نداریم. غالب سخنرانان و روضه‌‌خوان‌ها، تنها آمر به اسلام هستند. یعنی تنها به مبانی اسلام و قرآن امر می‌کنند. ولی بازوی عملشان لنگ است و از جنس همان واعظانی هستند که حافظ نقدشان می‌‎کند:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کارِ دیگر می‌کنند!

این‌که هر سال بر وسعت رنگ مشکی افزوده می‌شود ولی چیزی به عمق معرفت ما شیعیان افزوده نمی‌شود، نشان از این دارد که ما داریم مسیر را اشتباه می‌رویم. رقابت مساجد، تکایا و هیئت‌ها بر سر آوردن آخوند و مدّاح مشهورتر و گرانتر، دعوا بر سر تعداد تیغه‌های علم و میزان گوشت نذری، نشان از انحراف در این راه عظیم دارند که باید فکری به حالشان کرد.

سه یادداشت پیشین:

اگر حسین فرزند مسیح و یا از نوادگان موسی بود... !

✏ و ?؛ ?‍? و ?‍?

چالش هفته: (چالش ششم: ? زیبایی ?)

حُسن ختام:
https://www.aparat.com/v/MLhJF
حال خوبتو با من تقسیم کنامام حسینعاشورا
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید