تا به حال شده در محل کارتان با حرف یا تصمیمی مواجه شوید که به نظرتان درست نیست و آن را قبول ندارید، ولی از طرفی نمیدانید که چگونه مخالفت خود را باید عنوان کنید و در نتیجه ساکت بمانید؟
مهمترین منبع هر سازمان نیروی انسانی آن سازمان است. در عصر حاضر، سازمانها برای بقاء خود، نیازمند افرادی هستند که برای چالشهای محیط، واکنش مناسبی از خود نشان دهند، از به اشتراک گذاشتن دانش و اطلاعات ترسی نداشته باشند و در باورهای خویش و سازمان ثابت قدم باشند. کارکنان اغلب زمانی که مدیران از آنها درخواست بیان نظرات و ایدههایشان را دارند، احساس ناامنی کرده و معتقدند نظرات و پیشنهادهای آنان ممکن است تعادل فعلی سازمان را برهم زده و موجب ناراحتی و آشفتگی کارکنان شود. این احساس ناامنی موجب میشود که کارکنان به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تصمیم به سکوت بگیرند. وقتی سازمانها فرهنگ سکوت سازمانی را ایجاد میکنند، درحقیقت به احساسات کارکنان بیاعتنایی میکنند. بیاعتنایی به احساسات منجربه ارائهی کمتر ایده میشود. پس سکوت سازمانی بهنوعی منجربه فرهنگ انفعال میشود. در چنین شرایطی کیفیت تصمیمگیری و انجام تغییر کاهش مییابد. از اینرو سازمان توانایی بررسی و تصحیح خطاها را ندارد. که همین امر در طولانی مدت سبب ترک شغل، عدم انگیزه و کاهش تلاش در جهت دسترسی به اهداف سازمانی خواهد شد.
مدیران و سرپرستان باید با اثرات و نتایج مخرب سکوت سازمانی آگاه باشند و نسبت به ارزیابی مستمر سازمان خود حساس باشند و در صورت مشاهده هر یک از نشانه های سکوت سازمانی نسبت به اصلاح آن اقدام نمایند، حال به راه حل پیشنهادی جهت رفع سکوت سازمانی، به موارد زیر اشاره میکنیم:
نتیجهگیری: در پايان می توان انتظار داشت اشتباهات گذشته را در مديریت و رفتار سازمانی مرتكب نشويم و با نگرش بالا به پايين و تحمل نقد و آرای مخالف و پرهيز از برخورد سلبی با كارمندان پرسشگر و تحليلگر سازمان ها موجبات رشد و تعالی را در كشور ايجاد كنيم. اميد می رود همه ما در هر پست و جايگاهی نقد پذير باشيم و بپذيريم اين نقد منصفانه و سازمان يافته در چهاچوب و چارت مورد تاييد متخصصين مشاور منجر به آگاهی از خلاءهای موجود در هر سازمانی می شود. شاید تشخیص درد نصف درمان و راهکار است و تشخیص این که در سازمان پدیده سکوت سازمانی وجود دارد و قبول آن خود نیمی از راهکار درمان آن باشد.