ویرگول
ورودثبت نام
دانیال کاردَر
دانیال کاردَرنوشته های یک روانشناس علاقمند به علم، فلسفه و هنر
دانیال کاردَر
دانیال کاردَر
خواندن ۶ دقیقه·۸ ماه پیش

هیجان و تنظیم هیجانی

هیجان زیربنای روان و رفتار تمام موجودات است. شاید نتوانیم این ادعا را به‌صورت جدی درباره‌ی دیگر گونه‌های جانوری مطرح کنیم؛ اما درباره‌ی انسان می‌توان با قطعیت گفت که سازوکار اصلی روان و رفتار انسان‌ها بیش از هر چیز دیگری در گرو هیجاناتی است که تجربه می‌کنیم. در این نوشتار می‌خواهم بر اهمیت هیجان در مشکلات روان‌شناختی تأکید کنم و چگونگی تأثیر آن را شفاف‌تر بررسی کنم. اگر با کلیدواژه‌هایی مثل #هیجان، #خشم، #غم و... همچنین #مدیریت_هیجان درگیر هستید، این نوشتار می‌تواند اولین قدم شما در مسیر آگاهی هیجانی باشد.


هیجان چیست؟

بگذارید همین‌جا شما را شوکه کنم: ما نمی‌دانیم هیجان چیست! در واقع، مانند بسیاری از مفاهیم پیچیده که تعریف مشخصی برای آن‌ها نداریم، هیجان نیز تعریفی قطعی ندارد. البته، تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است.

برای مثال، بر اساس یکی از نظریه‌های کلاسیک قرن نوزدهم، هیجان ادراک ما از تغییرات فیزیولوژیک در پاسخ به محرک‌های بیرونی است. طبق این دیدگاه، اگر از صدای بلندی می‌ترسید، به این معناست که هنگام شنیدن آن صدا، بدن شما واکنشی خاص نشان می‌دهد. این واکنش‌ها از نظر پژوهشی به‌خوبی بررسی شده‌اند. سپس، ادراک ما از این تغییرات بدنی، هیجانی مانند ترس را در ذهن ما شکل می‌دهد. این نظریه که به نظریه جیمز-لانگه معروف است، نشان می‌دهد که هیجان نتیجه‌ی تغییرات بدنی است، نه چیزی مستقل از آن. اما همان‌طور که می‌بینید، مسئله هنوز مبهم است! هیجان، بالاخره چیست؟ چگونه عمل می‌کند؟ تقریباً تمام نظریه‌های مهم این حوزه، چنین ابهامی دارند. برای مثال، پاول اکمن، از بزرگان این حوزه، معتقد بود که هیجانات سیم‌پیچی‌های سخت‌افزاری مغز هستند که در پاسخ به محرک‌های بیرونی به ما کمک می‌کنند زنده بمانیم. از این دیدگاه، وقتی غمگین می‌شویم، در واقع مغز ما به شکستی عاطفی به شکلی از پیش‌برنامه‌ریزی‌شده واکنش نشان می‌دهد. این غم قرار است از ما محافظت کند تا در روابط آینده دچار همان خطا نشویم (البته، ظاهراً این مکانیزم همیشه هم کارایی لازم را ندارد!). در مقابل، یکی از جدیدترین و نوآورانه‌ترین تعاریف هیجان را لیزا فلدمن بارت در سال ۲۰۱۷ ارائه داد. برخلاف نظریه‌های پیشین، او معتقد بود که هیجانات سیم‌پیچی‌های ثابت مغزی نیستند، بلکه بسته به موقعیت، شرایط و محیط تغییر می‌کنند. اما با وجود تمام این نظریه‌ها، سؤال اصلی همچنان پابرجاست: هیجان چیست؟

این مقدمه‌ی طولانی را نوشتم تا نشان دهم که مسئله پیچیده است. انگار همان‌طور که همه‌ی ما «می‌دانیم» هیجان چیست، نمی‌توانیم دقیقاً «بگوییم» هیجان چیست.

  • نقش هیجان در روان و رفتار:

قبل از اینکه درباره تأثیر هیجانات بر روان و رفتار بدانیم، یک نکته اساسی را در نظر بگیریم: هیجان عموماً به‌صورت ناهشیار اتفاق می‌افتد. در واقع، آن قسمتی از هیجان که ما بر آن آگاهی یا کنترل آگاهانه داریم، بسیار محدود است. خب! انگار مسئله کمی ترسناک شده است. حالت‌های فیزیولوژیکی (هیجان) که بسیار سریع اتفاق می‌افتند (در هزارم ثانیه) و ما از آن‌ها آگاه نیستیم، بر رفتار و روان ما تأثیر می‌گذارند. برای مثال، بعد از یک روز پراسترس کاری، ناگهان چیزی گران‌قیمت می‌خریم، بی‌آنکه برنامه‌ای داشته باشیم. در لحظه فکر می‌کنیم منطقی تصمیم گرفته‌ایم، اما در واقع، استرس ناهشیار ما را هدایت کرده است. این خرید، تلاشی ناهشیار برای جبران احساس منفی است. بعدها ممکن است متوجه شویم که به آن نیازی نداشتیم. از این مثال‌ها به وفور می‌توان گفت. همچنین، هیجانات در بسیاری از سازه‌های روانی ما نیز دخیل هستند. تا به حال تجربه کرده‌اید که زمانی که عصبانی یا غمگین هستید، درباره آدم‌ها عموماً منفی فکر می‌کنید؟ این‌ها مثال‌های کوچکی از این فرایند ناهشیار هستند.

  • پس... تنظیم هیجانی چیست؟

تنظیم هیجانی فرایندی است که افراد با آن می‌توانند هیجاناتی که دارند و نحوه‌ی تجربه و بیان آن‌ها را تغییر دهند. با اینکه هیجانات ناهشیار اتفاق می‌افتند، اما ما می‌توانیم با تکنیک‌هایی آن‌ها را هوشیارانه‌تر کنیم و به آن‌ها با آگاهی بیشتری نگاه کنیم. از این طریق دو اتفاق بسیار مهم می‌افتد:

  1. صرفاً هوشیارانه بررسی کردن هیجانات، آن‌ها را تنظیم می‌کند.
  2. اگر به هیجاناتمان آگاهانه‌تر نگاه کنیم، کنترل بیشتری بر رفتار و روان خود خواهیم داشت.

بگذارید یک اتفاق شگفت‌انگیز در جلسه‌ی درمانی‌ام را با مراجعی (م.ل) برایتان تعریف کنم:

م.ل زنی ۴۱ ساله است که به‌طور نظام‌مند در خانواده مورد تحقیر (خصوصاً تحقیر جنسی) قرار می‌گرفت. منظور از نظام‌مند این است که خانواده به‌طور مداوم سازوکاری برای بازتولید تحقیر ایجاد کرده بود. م.ل به گزارش خودش می‌گوید:

"مادرم کمِ‌کم هفته‌ای سه بار به من یادآوری می‌کرد که هیچ مردی از رابطه‌ی جنسی با من لذت نخواهد برد، چون زنانگی لازم را ندارم."

تصور کنید که هیجانات شدیدی مانند شرم، خشم و ناامیدی در م.ل مدام در رابطه با مفهوم مرد و رابطه‌ی جنسی تولید می‌شد. حالا، م.ل ۴۱ ساله، بدون هیچ رابطه‌ی جنسی و بدون هیچ پارتنری، در گوشه‌ی تنهایی خودش لم داده است. بارها رابطه‌ای را شروع کرده و بلافاصله با بهانه‌های مختلف آن را تمام کرده است. زندگی م.ل سرشار از رابطه‌های چندساعته یا چندهفته‌ای است. و از همه مهم‌تر: حال م.ل بد است! بی‌دلیل گریه می‌کند؛ تصمیمات ناآگاهانه‌ی آسیب به خود یا "با هر مردی که ببینم، می‌خوابم" در او پدیدار می‌شود.

با م.ل هجده جلسه بر توصیف آگاهانه‌ی هیجانات کار کردیم. تمام جلسات به تنظیم هیجانی گذشت. مدام درباره‌ی خاطرات آسیبی صحبت کردیم، با ادبیات و کلمات متفاوت، از دیدگاه‌های مختلف و با زندگی‌های نزیسته‌ی گوناگون! از جلسه‌ی چهاردهم، م.ل گزارش داد که دیگر ناگهانی به گریه نمی‌افتد. انگار برخی از خاطرات تروماتیک برایش خاکستری شده‌اند. دیگر مانند قبل او را مضطرب نمی‌کنند یا می‌تواند احساساتی را که قبلاً فلج‌کننده بودند، مدیریت کند.

  • بهترین راه برای تنظیم هیجان چیست؟

نوشتن، نوشتن و نوشتن! اگر می‌خواهید در مدیریت هیجان بسیار خوب عمل کنید، نیاز است عادت نوشتن را در خودتان تقویت کنید. اما گزارش‌نویسی نکنید؛ توصیف کنید! برای شروع، این تمرین بسیار به کارتان می‌آید: یک واقعه استرس‌زا یا تروماتیک (نه خیلی شدید—این کار باید زیر نظر درمانگر باشد) را انتخاب کنید و از سه منظر درباره آن بنویسید:

  1. تجربه شخصی خودتان را بنویسید. یعنی واقعه را از چشم خودتان تعریف کنید و تا حد امکان آن را توصیف کنید. برای توصیفات خود صفات انتخاب کنید؛ برای مثال: آن روز "شوم" باعث شد که من یک اشتباه ("خیلی بد"، "احمقانه" یا...) انجام دهم... ولی مادرم نباید آن حرف ("زشت"، "بد"، "دردآور"، "دروغین" یا...) را به من می‌گفت.
  2. نوشته اول خود را مرور کنید. ۱۰ کلمه از آن استخراج کنید، مترادف‌های آن‌ها را پیدا کنید و خاطره را دوباره بنویسید، این بار با استفاده از کلمات جدید.

توجه کنید که بسیار مهم است که بنویسید! این صرفاً یک تمرین ذهنی نیست. خود فرایند نوشتن، به دلیل نیاز زیاد به هوشیاری و توجه، می‌تواند در تعدیل هیجانی به شما کمک کند.


امیداورم متن بالا توانسته باید تا حدی این مفهوم پیچیده را برای شما مشخص تر کند. اگر هرگونه ابهام یا سوالی در این زمینه دارید؛ بنویسید

مخلص | دانیال

هیجانتنظیم هیجانرواندرمانیاضطراب
۳
۰
دانیال کاردَر
دانیال کاردَر
نوشته های یک روانشناس علاقمند به علم، فلسفه و هنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید