ویرگول
ورودثبت نام
Khatereh Kia
Khatereh Kiaبا نوشتن پرواز میکنم؛ کلمات را به بندهای نامرئی باور و خیال میاویزم و چون بارقه‌ای برآمده از نیستی؛ هست میشوم.
Khatereh Kia
Khatereh Kia
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

آرمیده در آفتاب

یه نور تطهیر کننده هست؛ گرما و امید و شکوه همراهش هستن و انگار هر بار میفته روی صورت با یه باور همراه میشه؛ باور به من، تو به ما.

باور به اینکه اراده‌ی انهدامیش میریزه و در اوج نا‌امیدی تو، اراده‌ی سازنده‌اش می‌سازه؛ از دل نیستی؛ هست‌ها شکل میگیره و تو در اوج ناباوری با ورژن جدیدی از خود و اطرافت مواجه میشی همونی که تاب آورد و داشت تغییر میکرد اما خودش متوجه نبود.

همونی که به سختی تونست از شعله‌ی عشق تو وجودش مراقبت کنه و ممکنه الان براش سخت باشه که باور کنه میشه آروم خوابید؛ اما آرامش همیشه و همیشه با یه نور همراهه؛ یه نور کوچولوی بازیگوش و خندون؛ همون که بارها رو صورت شاهان و قهقه‌اش دیدم؛ همونی که روی صورت مامان وقت خوشحالی خودم میبینم.

اگه این لحظات رو با ریسمان شکرگزاری بهم گره بزنم ؛ اونوقته که رقصیدن روی اون طنابه اونقدرها هم عجیب نیست.

نورباورعشقرقصشکرگزاری
۲
۰
Khatereh Kia
Khatereh Kia
با نوشتن پرواز میکنم؛ کلمات را به بندهای نامرئی باور و خیال میاویزم و چون بارقه‌ای برآمده از نیستی؛ هست میشوم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید