حسن مساوی
حسن مساوی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خدا.....

بعضی وقت ها دنبال یه کار و هدفی هستی و همه تلاشت رو براش کردی.

همه مقدمات و آماده کردی ، تن و ذهنت و محیا انجام اون کار کردی ، تموم مسیر و برای خودت هزار بار بالا و پایین کردی و تنها مونده یه نیم نگاهی از خدا تا تو به اون هدف و مسیر برسی اما....

اون کار نمیشه و تو تنها کسی رو که میتونی مقصر بدونی خداست....

کاری ندارم که چیا به خدا میگی و نمیگی ولی

یه مدت که میره جلو ، تازه ورده های جدید برات کنار میرن و میبینی اون پشت چخبر بوده

ذاشت آدما بزات روشن تر میشه و میفهمی این مدت فقط سر کار و بازیچه بودی

به این نتیجه میرسی که خدا هر چیزی که بهت داده از سر لطف و هر چیزی هم که نداده از سر خیرش بوده

به شخصه این ماجرا بهم ثابت شده شما رو نمیدونم....

خدایا بابت تک تک کارایی که میدونستی به صلاحم نیست و نذاشتی خوب پیش برن ممنونتم .....

خداداستاننویسندگیدلنوشتهدل نوشته
این آینه تصویر خیالی دارد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید