ویرگول
ورودثبت نام
مانا
مانا
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

دیشب واقعا شب بدی بود...

دیشب واقعا شب بدی بود.زندگی توی روستا خیلی خوبه اما گاهی سخت میشه.مثلا تصور کنید که منی که همیشه از جمع فراری هستم مجبورم گاهی اوقات ۴.۵شب پشت سر هم برم مهمونی و این برای من مثل زجر کش شدنه و خودش یه شوک خیلی بزرگه.
دیشبم یکی ازون ۴شب مهمونی پشت سر هم بود که البته من گفتم نمیخوام بیام چون واقعا حالم خوب نبود و البته ترجمه ای که داشتم هم کامل نشده بود ولی کو گوش شنوا؟
نتیجش شد مثل همیشه دعوا با خانواده و تنش جدید.
برای همین بود که دیشب واقعا حالم خوب نبود و احساس پوچی میکردم و بی قراریم به سر حد خودش رسیده بود و خیلی زودتر از حد معمول همیشه به رخت خواب رفتم و خوابیدم.
اما امروز صبح روز بهتریه و حالم بهتره و دلیلش هم زود خوابیدن دیشب هست.راستش چند شبه زود میخوابم و از وقتی زود میخوابم حالم بهتره.واقعا سبک زندگی سالم توی سلامت روان انسان تاثیر داره خصوصا کسی مثل من که با چندتا اختلال روان داره دست و پنجه نرم میکنه.

خلق و خونوشتنروزمرهشب مرهشب مرگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید