مانا
مانا
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

شعر کوتاه سایه

ای ستاره ها

ای ستاره های بی رمق مرده

ای گذشته ی تلخ انحنای پوچ زمان

انتهای شب کجاست؟

انتهای شب به کدام آیه یاس می‌رسد؟

به کدام تقدس پوشالی وحشت زده ی مایوس

و درین زمان افسرد،

در زیر سایه ی لحظه ی ایستاده ی بهت

این پژواک سکوت کدام خدای بیگانه است

کدام کودک 6ساله ای اینچنین زیر تخت تاریک و بهت آورش میگرید؟

این سایه ی کدامین ویرانیست؟

ای ستاره های بیهوده ی خاموش

در کدام پیچش زمان اینگونه همه چیز به خرابه ای بدل می‌گردد؟

اسفند

۱۳۹۹

شعرشاعرشعر نیماییشعر سپید
من روانکاو و درمانگر تحلیلی هستم و اینجا نوشته های خودم رو به اشتراک می‌گذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید