امروز تو کلینیک غدد همینکه همش درحال چک کردن اینکه مریض جدید اومده بگیرمش و یا اینکه بیام داخل اتاق ویزیت تا ببینم استادنکته ای میگه یا نه یه دختری همراه مامانش داخل بود ماسک داشت و چادر که زیرش لباس بلوچی پوشیده بود و صندل های طلایی صندلاشو اون موقع دقت کردم که تو اتاق معاینه میخواست درشون بیاره استایلی که همیشه میبینیم از دخترای بلوچستان.پرونده هاییکه از سال ۹۱ داشت همه رو میز پخش و پلا و رو چند تا برگه ارجاع نوشته بود کیس سندرم ترنر .اومده بود دکتر تا هورموناشو بررسی کنه و استاد هم داشت میگف که چه آزمایشایی رو باید درخواست بدیم و حواسمون به کدوم آنورمالی ها باشه ؛مامانش میگفت دوقولو ان اون خواهرش دوتا بچه داره ،چیزی که اون لحظه به ذهنم رسید این بود که کدوم یکیشون شانس داشته همزمان ب دنیا میاین یکی سالمه ولی اون یکی تا عمر داره باید با مریضیش کنار بیاد مشکل قلبی و نازایی و رشد نکردن و هزار تا چیز دیگه مخصوصا تو فرهنگ این شهر که بچه دار شدن زن ها یه پوینت خیییلی مهمه .۱۸ سالش بود و وقتی اینترن میخواست استتوسکوپ رو بذاره رو سینه اش موهاش و هم دیدیم تا کمرش اومده بود رنگش طلایی و زیتونی بود ازونا که هیچ وقت یادت نمیره