مسیح حیدری زاده
مسیح حیدری زاده
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

تجربه مطالعه کتابی نوشته استفان گایز - چگونه از شر کمال گرایی خلاص شویم

نوشتن این مطلب سخت بود، میدونی چرا؟!

چون بعنوان کسی که از تاریکی های دنیای کمال گرایی داره به سمت نور بر میگرده، هنوز رگه هایی از کمال گرایی در وجودت هست. راستش داشتم به این فکر می کردم که چه عنوان خفنی برای این نوشته پیدا کنم که همچین بره تو چشم مخاطب که هزاران نفر ببینن و بخوننش.

اما بی خیال...

همین مونده بود که مطلبی کمال گرایانه در مورد "چگونه کمال گرا نبودن" بنویسم. ??


چطور فهمیدم:

چرا رفتم سراغ این کتاب؟ واقعا یادم نمیاد که اسمش رو کجا دیدم و شنیدم اما... قدم اول این نبود که کتاب رو پیدا کنم. داستان از اونجایی شروع میشه که هر کسی فکر می کند یک سری مسائلی که توی زندگیش وجود داره، به خاطر مسائل درونیش هست. تازه وقتی به این باور میرسی دو تا راه پیدا می کنی:

  1. باور داری یا به این باور میرسی که خیلی از مسائل رو میشه تغییر داد، حتی اگه درونی باشن.
  2. باور می کنی که نمی تونی چیزی رو تغییر بدی. پس به زندگیت همینطوری که هست ادامه میدی.

برای من، اینطور بود که باور اول رو داشتم. اما نمی دونستم این مشکل خاص، اسمش چیه، که بعد دنبال راه حل براش بگردم. الان که در میانه راه هستم میدونم که یک روانشناس یا مشاور، چقدر میتوهه به ما کمک کنه. خداروشکر در نتیجه جلساتی که رفتم و هنوز میرم، لیستی از برخی مسائلی که باید روشون کار کنم کم کم شکل گرفت.

و یکی از این مسائل ایده آل گرایی بود.


کتابِ کمال گرا نباشیم:

استفان گایز در این کتاب خیلی خوب صورت مساله رو مطرح می کنه و بعد راهکار های خودش رو به ما میگه. اما وقتی بعنوان یک کمال گرا (بی نقص گرا) شروع به خوندن این کتاب کردم، هر صفحه ای که جلو میرفتم استرس بیشتری می گرفتم. چون تا الان فکر می کردم تمامی موفقیت هایی که دارم بخاطر همین کمال گرایی بوده و نه چیز دیگه، حالا، انگار مشکلات دیگه انقدر بهم فشار آورده بودن که میخواستم از تنها ابزاری که منو به موفقیت های زندگیم رسونده فرار کنم!!!

خیلی ترس و استرس داشت.

استفان گایز اگه یک نفر رو حتی با این کتاب از مشکل کمال گرایی (بی نقص خواهی) رها کرده باشه، واقعا لایق بهترین پاداش هاست. این رو از صمیم قلب میگم.

ایشون موضوع رو به این شکل مطرح می کنن که مجموع فرآیندی که در ذهن ما شکل میگیره و ما رو به سمت نتایجی موفقیت آمیز تا الان برده، صرفا کمال گرایی نیست. و این بخش رو باید از کمال گرایی جدا کرد. اینطوری، موقعیت فعلی مون رو راحت تر تحلیل می کنیم از طرفی هم ترس از دست دادن توانایی رشد رو نداریم.

بعد از اینکه این تفکیک ها انجام شد.

حالا در مورد نقاط منفی این "بی نقص خواهی" صحبت می کنه، مثال میزنه و راهکار های پیشنهادی خودش رو مطرح می کنه.

این کتاب پر از مثال و راهکار های مرتبط هست. مثال هایی که باعث میشه خیلی از خاطرات زندگی، جلوی چشممون بیاد. که بدونیم اره، راهکاری جز این چیزی که ما انجام دادیم هم وجود داشت!!!

ریشه بسیاری از این مسائل که در الگو های فکری ما جا گرفتن، از بیرون از وجود ما و به صورت آموختنی بوده.

خیلی از پیش فرض هایی که فکر می کنیم باهاشون بدنیا اومدیم، در حقیقت به ما داده شدن. شاید روزی که اینها رو بهمون القا کردن رو به خاطر نداریم، اما چون خیلی دور بوده، فکر می کنیم مادرزادی این شکلی هستیم.

فکر می کنم هر توضیح بیشتری کتاب رو برای شما spoil می کنه. برای همین، ازتون میخوام یک فرصت بهش بدید.

همین و نه بیشتر.

و پیشنهاد دیگه ای هم که دارم اینه که کتاب رو اگه میتونید به زبان اصلی تهیه کنید چون ترجمه خوبی ازش پیدا نکردم متاسفانه.


موفق باشید.









کتابمطالعهکتابخوانیایده آل گراییروانشناسی
مدیر محصول | علاقه مند به ساختن و یادگیری | کانال پروداکت https://t.me/product_management_learning | کانال یوتیوب و پروداکت تایم https://www.youtube.com/@MasihHeidarizadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید