لغت تعالی به معنای «ورای چیزی رفتن» یا «صعود» است.
یک تجربهٔ متعالی یا رازآلود، تجربهای است که در آن احساس میکنیم از جهان روزمره فراتر رفتهایم تا واقعیتی عالیتر را تجربه کنیم. در اندیشهٔ بودائیسم تعالی به پرواز تشبیه میشود. جوینده سفرش را روی زمین آغاز میکند؛ اما بعد به سمت بالا حرکت کرده و سقف را میشکافد.
آدام اسمیت:
حیرت زمانی رخ میدهد که چیزی بسیار جدید و منحصربهفرد حاضر میشود و حافظه هیچ سابقهای از آن تصویر یا تجربهٔ عجیب ندارد بهعبارتدیگر حیرت مدلهای ذهنی که ما برای درک معنای جهان به کار میبریم را به چالش میکشد.
در نهایت فرد میبایست این نکته را درک کند که قادر است از افکار احساس حواس و تجارب خود فاصله گرفته و آنها را با نگاهی خنثی مشاهده کند و اجازه ندهد این عناصر او را تحتتأثیر قرار دهند.
در مکتب بودا، مراقبهٔ هوشیاری مسیری به سمت روشنگری یا درک این مطلب است که خویشتن توهمی بیش نیست. در طی مراقبه لایههای خویشتن کنار زده شده و در نهایت تجربهٔ خام فرد از جهان بهنحویکه واقعاً هست باقی خواهد ماند. جهان در این تجربه واقعیتی است که وحدت و همبستگی درونی آن را تعریف میکند و نه روایاتی که نفس از آن برای ما نقل میکند.
اگر چه به گفتهٔ ویلیام جیمز لحظهٔ تعالی سرانجام پایان مییابد؛ اما ردی پاکنشدنی بر روان فرد بر جای خواهد گذاشت. ممکن است افراد بعد از تجربهٔ جدایی از خویش تغییراتی بنیادین داشته باشند.
محققان دریافتند افرادی که تحتتأثیر شکوه طبیعت قرار گرفته بودند در مقابل دیگران اهمیت کمتری به خود میدادند و به همین دلیل حس بخشندگی بیشتری در آنها ایجاد شده بود. در واقع حس خودبینی در این افراد از بین رفته بود. آنها تکبر و برتری بینی که در وجود بسیاری از ما نیز هست را کنار گذاشته بودند در عوض به جهان بیرون از خویش قدم گذاشتند تا با دیگران اتصال پیدا کرده و بر آنها تمرکز کنند.