خسته و بی‌حوصله لوازمم رو جمع کردم و از شرکت بیرون اومدم. همینطور که به سمت ایستگاه اتوبوس می‌رفتم، گوشیم رو از کیفم در آوردم. اخه توی شرکت مسخره اجازه نداریم از گوشی استفاده کنیم! صفحه‌اش رو روشن کردم و دیدم وای! 6 تا تماس بی‌پاسخ از دخترم.
سریع زنگ زدم. بوق خورد، بوق خورد... دلشوره گرفتم، یعنی چی شده بود؟
«الوو بابا... کجایین»
«تازه تعطیل شدم، چی شده دخترم؟»
«مامور اومده داره گاز رو قطع میکنه... آقا توروخدا یه لحظه وایستین... بابا مگه قبض رو نداده بودین؟»
«نذاری قطع کنه هاا، بهش بگو الان با گوشی درستش میکنم»
«باشه بابا زودتر یه کاری کنین... آقا توروخدا صبر کنین، بابام یادش رفته بود الان پرداخت میکنه... گوش میدین به حرفم؟! ای بابا فقط ده دیقه فرصت بدین خب... توروخدا...صبر کنین دیگه...»
سریع برنامه آپ رو باز کردم و رفتم قسمت پرداخت قبض، مشخصات قبض رو وارد کردم، کارتم رو در آوردم. داشتم مشخصات کارت و کد رو وارد می‌کردم که یهو یه دست گوشیم رو چنگ زد و برد. سرم رو آوردم بالا و دیدم یه موتوری داره میره و گوشی منم دستشه!
داد زدم: _ وایسا یه لحظه وایسااا... گوشی مال خودت... فقط وایسا بذار... قبضم رو بدم... .
سرعت موتور کمتر شد، انگار که دزدِ داشت صفحه گوشیم رو نگاه می‌کرد.
تندتر دویدم و باز داد زدم: _ فقط بذار قبضم رو... بدم... دارن گازمون رو قطع... میکنن... گوشی مال خودت... .
موتور کامل وایستاد. بهش رسیدم، خم شدم و نفس نفس می‌زدم. اونم چپ چپ نگاهم کرد و گفت: _ تو هنوزم پولِ قبضتو این ریختی میدی؟ مگه پیمان نداری لاکردار!
و گوشی رو بهم داد.
درحالی که گیج و متعجب بودم گفتم: _ خداخیرت... بده، پیمان چیه؟
دزدِ گفت: _ پیمان که داشته باشی، دیگه همشو خودش انجام میده. دیگه نمیخواد دو ساعت کد و شماره و ای چرت و پرتا رو بزنی. الانم زود کارتو تموم کن، وقتمو نگیر.
با دستپاچگی پرداخت رو انجام می‌دادم که دزدِ با اخم گفت: _ تموم نشد؟!
عذرخواهی کردم و گفتم: فقط چند لحظه دیگه.
تموم شد و سریع عکسِ رسیدش رو برای دخترم فرستادم و گوشی رو به دزد برگردوندم. چون وقت با ارزشش رو گرفته بودم، مجبور شدم هر چی پول نقد داشتم رو بهش بدم. اونم بهم ده هزارتومن پس داد و گفت: _اینم باشه واسه کرایه مرایه ات. ها راستی تو گوشی جدیدت پیمان داشته باش، دیگه وقتت تلف نمیشه، منو همکارامم سراغت نمیایم.
و قبل از اینکه بتونم تشکر کنم یا چیز دیگه ای بگم، گازش رو گرفت و رفت.
درسته که دزد بود، ولی خب، دزد با انصافی بود. حداقل تونستم قبض رو بدم.
