با ما تمام میشود(It ends with us)
یکی از کتاب هایی که لازمه درموردش صحبت بشه این رمان هست.
من نه میخوام کتاب رو بکوبم،نه اصلا قصد دارم خاصش کنم.
صرفا به عنوان کسی که سال ۹۸ وقتی کلاس هشتمی بود این کتاب رو خرید و خوند،میخوام یه بررسی و تحلیل ازش بکنم.
چی شد که این کتاب رو خوندم:
سال ۹۸ بعد از دندون پزشکی،رفتم شهرکتاب و موقع نگاه کردن کتاب های تو قفسه،احساس کردم یه اتصالی بین من و یکی از کتاب ها،بوجود اومده که اسمش عاشقانس.
ولی چون اهل رمان و کتاب عاشقانه نبوده و نیستم،نخریدمش.(فکر کنم اون روز از آر.ال.استاین چندتا کتاب گرفته بودم.)
و تا دو سه روز،مدام اون اتصالی که بین من و کتابه بود،منو میکشید و آخرسر هم دوباره رفتم شهرکتاب و چون اسمش رو نمیدونستم و تو قفسه نبود،از همون احساس اتصال استفاده کردم و بالاخره پیداش کردم و این دفعه،خریدمش.
(احمقانه به نظر میاد لی فکر میکنم کتاب خون ها خیلی خوب متوجه باشن چه اتصال و کششی رو میگم!)
( dediosDaily369 توی چنل تلگرامم هم درموردش نوشتم و اگه علاقمند هستید میتونید با #کتاب زود پیداش کنید.)
یکی از کتاب هایی که لازمه درموردش صحبت بشه این کتاب هست که جدیدا ترند شده و کامنت های منفی زیادی هم دریافت کرده و این،دلیلیه که تصمیم گرفتم درموردش بنویسم.
من نه میخوام کتاب رو بکوبم،نه اصلا قصد دارم خاصش کنم.
حتی قصد ندارم از رایل،لیلی یا بقیه شخصیت ها دفاع کنم یا مقصرشون کنم.
⚜دنبال مقصر نیستم.قرار نیست شخصیت ها همیشه پخته،عالی و بی ایراد باشن.شاید گاهی هر دو طرف کمی مقصر باشن و شاید هم هیچکدوم.
صرفا به عنوان کسی که سال ۹۸ این کتاب رو خرید و خوند،میخوام یه بررسی و تحلیل ازش بکنم.
✅ یه سری موارد باید گفته بشه چون خیلی ها به اشتباه، این کتاب رو با رمان های احمقانه دهه هشتادی مقایسه میکنن.
1️⃣یه سری میگن بهترین کتاب عالمه(قطعا بهترین کتاب عالم نیست.)
2️⃣خیلی ها میگن این کتاب رواج روابط تاکسیکه. (که ابدا اینطور نیست.)
3️⃣یه سری ها مسخره میکنن و میگن شر و وره.
4️⃣یه سری هم معتقدن لیلی نباید هیچ چیزی از اطلس نگه میداشت و ازدواج میکرد وقتی اطلس براش تموم نشده بود.
(تا حدودی درسته.اما شخصیت های کتاب قرار نیست کامل و بدون نقص باشن و کم کم کامل میشن و ما انسان ها میتونیم با گذشته کنار بیاییم ولی فراموش نکردن چیزی که موقعی باارزش بوده،خیانت نیست و تاجایی که به خیانت منجر نشه کاملا طبیعیه!
چون موضوع فراموش کردن/نکردن نیست.موضوع درمورد اینه که با بیاد اوردن،اذیت نشیم و زندگیمون تحت تاثیر قرار نگیره.)
حالابریم ببینیم جریان این کتاب چیه.
۴ سال پیش وقتی کتاب رو تموم کردم،
با خودم فکر کردم که چقدر شخصیت لیلی رو تحسین میکنم.
کسی که مثل حرف های غلط همکلاسیام
"اگه کسی رو دوست داشته باشی پای اخلاق گندش هم میمونی" نبود
و اینکه یکی با فکر خودم پیدا شد برام باارزش بود.
اینکه بالاخره دیدم یکی متوجه این موارد شده و توی یه داستان نوشته،باعث شد خیلی حال کنم!
1️⃣خشونت تو رابطه وقتی شخص نمیخواد درمان بشه، هیچ توجیهی نداره
2️⃣ دلیلی برای موندن نیست وقتی احترام و امنیتی وجود نداره.
3️⃣ باید انقدر منعطف بود که برای زندگی سالمتر،تغییر فکر داد.
( برای منی که تجربه یه پدر بی عشق،بی توجه،متعصب،ناامن و تحقیر کننده رو داشتم،
کاملا واضح و قابل درکه که الگویابی لیلی،دچار مشکل شده باشه.
کاملا قابل درک و واضحه که اعتماد به نفس لیلی و مشکلات دیگش،وجود داشته باشه.
و با توجه به علم روانشناسی،متاسفانه این اتفاق طبیعیه که بیوفته.
و خیلی حال کردم که موضوع هایی که واقعی و تاثیرگذارن(مورد تایید علم و روانشناسی) نوشته شده بود.
🔹تاثیر رفتار والدین روی الگویابی و انتخاب های بچه
🔹مسئول بودن نسبت به آینده و روان فرزند ها
🔹قدرت و انعطاف انسان برای تغییر الگو،قضاوت و زندگی
🔹ارزش مدیریت احساسات
🔹منشا و دلیل قضاوت ها
🔹تاثیر فشار های روانی و روحی
🔹قدرت موردنیاز برای رها کردن
یه سری بخش های این کتاب درسته که ساده،آبکی و شاید برای ما که ایران زندگی میکنیم مسخره باشه
یا حتی دم دستی به نظر بیاد واسه یه سری.
ولی داستان مهم و پراهمیتیه.
کلیت ماجرا و داستان
⭐در مورد اینه که بدون فکر،تصمیم نگیر
⭐ در مورد ارزش قائل شدن برای خوده!
⭐درمورد اینه که بچه ها حق دارن توی یه خونه امن و با عشق بزرگ بشن
⭐در مورد از خودگذشتگی کورکورانه=حماقت ـه
⭐در مورد مسخرگی جملات "وای پس بچم چی" و "وای آبروم میره طلاق بگیرم" در مقابل پدرِ خونه و آرامش خراب کنه
⭐در مورد تاثیر و مسئولیت والدین روی الگویابی ها و قدرتِ تغییر الگوی اشتباهه.
⭐درمورد ارزش تفکر و ارزش احساسه.
این داستان،فقط عاشقانه نیست و تا حدود قابل توجهی،حتی اجتماعی هم هست.
چرا اجتماعی؟
چون ما رو با داستانی رو به رو میکنه که تو جامعه خودمون داریم زیاد میبینیم و ملت هم که همیشه برای قضاوت و حرف زدن بدون هیچ درک و دانشی پایه و آمادن!
انگار با زجر و سختی و ناامن زندگی کردن هنره🗿🤦🏾
یه سری ها میگن شخصیت رایل، تحقیر و تخریب شده و حقش این نبود که جدا بشه.
و مقصر داستان لیلیه.
چون
1⃣وقتی اطلس رو دید باهاش حرف زد
2⃣وقتی فهمید بچگی رایل چی شد باز هم انتخابش نکرد
3⃣رایل حق داشته عصبی بشه و دعوا کنه
4⃣لیلی فکر میکرد عاشق رایله و رایل رو بازی داد(که اینطور نیست)
درسته که رایل یه جراح موفقه
اما وقتی قاطی میکنه،کتک میزنه و خشن میشه.
حالا چه بخاطر یه دفترچه خاطره از یه عشق نوجوونی باشه، چه هرچیز دیگه ای.
دلیلی که میگم رایل ابدا مظلوم واقع نشده،
اینه که رایل اصلا قبول نمیکنه که کمک حرفه ای لازم داره و اصلا نمیخواد که درمان بشه!
( جلد دوم با ما شروع میشود رو بخونید خیلی روشن تر بیان کرده)
حتی از طرف لیلی خیانتی نشده بود.
حتی بیایید بگیم عصبی شد خب حق داره.
ولی چیکار کرد؟ کتک کاری؟خشونت؟
و اصلا جدا از رایل و لیلی،
این خیلی دردناک و غلطه که توقع داشته باشیم کسی تو یه رابطه ناامن و خشن بمونه.
( ولی چه لیلی با اطلس حرف میزد یا نه، یجایی بالاخره این خشونت رایل،میزد بالا.
⭕مقصر نه لیلیه که با اطلس حرف زده نه رایله که عصبی شده.
رایل یا هرکس دیگه ای حق داره عصبانی بشه
ولی این حق رو نداره که کتک بزنه و خشونت به خرج بده.)
بقول یه دیالوگ توی این داستان
"ما آدم هایی هستیم که گاهی اشتباه میکنیم."
لطفا یادتون باشه که به هر زوری دنبال مقصر نباشید...
گاهی واقعا مقصری نداریم و صرفا خام،نابلد یا ناآگاهیم.
اما، اون چیزی که مهمه "پذیرفتن"
و "شروع تغییر" هست.
مهمه که بپذیریم یجایی آسیب خوردیم،آسب زدیم و
اشتباه کردیم و...
اینها اوکیه!
چیزی که بده، اشتباهه و اوکی نیست، اصرار و پافشاری روی انتخاب و شخص اشتباهیه که میدونیم از طرف ما، درست شدنی نیست.
ممنون از وقت و توجهتون⚡