همه چیز از یک روز عادی در دفتر کارم شروع شد. ساعت نزدیک ۵ عصر بود و داشتم آخرین پیامها و ایمیلها را چک میکردم که متوجه شدم، این دیگر آن زندگیای نیست که انتظار داشتم. همیشه رؤیای داشتن کسبوکار خودم را در سر داشتم، جایی که میتوانم آزادانه تصمیم بگیرم و مسیری را که برای آیندهام متصور بودم، طی کنم. اما فعلاً کارمند یک شرکت نرمافزاری بودم و به عنوان CPO فعالیت میکردم. ساعت ۵ عصر رسید و دفتر را ترک کردم، اما کار من هنوز تمام نشده بود...
بعد از ترک دفتر، سراغ دوستم رفتم. چند ماه بود که ایدهای در زمینه هوش مصنوعی به ذهنمان رسیده بود و به نظرمان میتوانست یک تحول بزرگ ایجاد کند. با هم شروع کردیم به برنامهریزی برای راهاندازی یک استارتاپ. من مدیر محصول شدم و دوستم که CTO یک شرکت مطرح بود مسئولیت فنی را برعهده گرفت. این تصمیم، همان لحظهای بود که زندگی من از مدیریت یک شغل به دو شغل تغییر کرد.
اما داستان اینجا تمام نشد. همان زمانی که داشتم در دو نقش کارمند و مدیر محصول استارتاپ فعالیت میکردم، پیشنهادی برای همکاری با یک شرکت دیگر به عنوان مشاور مدیریت محصول به من رسید. این پیشنهاد یک منبع درآمد خوب بود و من نمیتوانستم آن را رد کنم، به خصوص که توسعه استارتاپ نیاز به سرمایه داشت. در نتیجه، حالا بهجای دو شغل، با سه مسئولیت بزرگ روبهرو بودم. کمی دیوانگی به نظر میرسید، اما من به دل آن پریدم...
صبحهای من زودتر از قبل شروع شد. ساعت ۶ صبح بیدار میشدم و دو ساعت اول را به کارهای مربوط به مشاوره اختصاص میدادم. بعد از آن، ساعت ۸ تا ۵، پشت میز شرکت نرمافزاری به کارهای مربوط به CPO مشغول بودم. اما بعد از پایان ساعت کاری، بهجای اینکه به خانه بروم و استراحت کنم، میرفتم سراغ استارتاپ. از ۶ عصر تا ۸ شب، جلسات آنلاین با دوستم داشتیم، برنامهریزیهای فنی، بازخوردهای مشتریان اولیه، و تصمیمگیریهای استراتژیک.
به نظر ساده میرسید؟ نه، هرگز! فشار کارهای مختلف به مرور شروع به تأثیر گذاشتن کرد. خیلی وقتها احساس میکردم که توانم تمام شده، انگار که دارم از یک مسابقه ماراتن به مسابقه بعدی میروم. اما در همین روزهای سخت، چیزهایی یاد گرفتم که زندگی کاریام را دگرگون کرد.
یادم میآید یک روز صبح که خیلی خسته بودم، یکی از دوستانم به من گفت: «اگر نتوانی زمانت را درست مدیریت کنی، بالاخره کارهایت تو را مدیریت خواهند کرد.» همین جمله، نقطه عطفی برای من شد. تصمیم گرفتم به جای اینکه اجازه بدهم کارها مرا کنترل کنند، خودم کنترل زندگیام را در دست بگیرم.
اولین قدم، زمانبندی دقیق بود. تمام روزم را به بازههای زمانی مشخص تقسیم کردم. هر روزم مثل یک پازل بود که قطعاتش باید دقیقاً در کنار هم قرار میگرفتند:
این زمانبندی مثل یک نقشه راه بود که کمک میکرد بدانم در هر لحظه باید کجا باشم و چه کاری انجام دهم. دیگر خبری از سردرگمی نبود و هر روز با نظم بیشتری پیش میرفت.
وقتی همه چیز به خوبی زمانبندی شده بود، مشکل بعدی تمرکز بود. چند ساعت متوالی کار کردن باعث میشد که خیلی زود خسته شوم. در همین زمان بود که با تکنیک پومودورو آشنا شدم؛ روشی که به من یاد داد چگونه با تمرکز بالا کار کنم و ذهنم را تازه نگه دارم.
۲۵ دقیقه کار متمرکز، ۵ دقیقه استراحت. این چرخه را چهار بار تکرار میکردم و بعد یک استراحت طولانیتر داشتم. این روش ساده به من کمک کرد که بدون احساس خستگی شدید، بازدهی بالایی داشته باشم.
به مرور یاد گرفتم که نمیتوانم همه کارها را بهطور همزمان انجام دهم. باید اولویتبندی میکردم. برای این کار از روش آیزنهاور استفاده کردم: کارهایم را به چهار دسته تقسیم کردم. کارهایی که مهم و فوری بودند، کارهایی که مهم اما غیرفوری بودند، و... این دستهبندی باعث شد که بتوانم تمرکزم را روی وظایف مهم نگه دارم و وظایف کماهمیتتر را به زمان دیگری موکول کنم.
به مرور زمان، این تکنیکها به من کمک کردند که زندگیام را تحت کنترل بگیرم. وقتی به برنامهریزی دقیق پایبند بودم و اولویتهایم را میدانستم، حس بهتری داشتم و احساس میکردم که دارم پیشرفت میکنم.
اما چیزی که باعث شد به این مسیر ادامه بدهم، رؤیای داشتن کسبوکار خودم بود. استارتاپی که با دوستم راه انداختیم، هر روز رشد میکرد و امیدوار بودم روزی بتوانم تنها به همین کسبوکار تمرکز کنم و دیگر نیازی به کار برای دیگران نداشته باشم.
شاید سؤال خیلیها این باشد که آیا این همه تلاش و فشار ارزشش را داشت؟ پاسخ من این است: «بله، اما به شرطی که برنامهریزی و مراقبت از خودتان را فراموش نکنید.» یاد گرفتم که چطور زمانم را مدیریت کنم، چگونه اولویتبندی کنم، و چطور در عین مشغلههای زیاد به خودم هم اهمیت بدهم.
اگر شما هم با چالش مدیریت چند شغل روبهرو هستید، پیشنهاد میکنم این تکنیکها را امتحان کنید و به دنبال تعادل بین کار و زندگی باشید. شاید سخت باشد، اما اگر باور داشته باشید و برنامهریزی درست داشته باشید، قطعاً ارزشش را خواهد داشت.