در مطلب قبلی در مورد کمال طلبی و عوارض منفی اون صحبت کردیم . پرسشنامههای متعددی درباره کمال طلبی طراحی گردیده و استاندارد شدهاند. هر یک از این پرسشنامهها برای یک کارکرد متفاوت مورد استفاده قرار میگیرند. پرسشنامهای که دراین مطلب برای کمال طلبی مورد بررسی قرار میدهیم، APS-R نامیده میشود. APS مخفف این عبارت است: Almost-Perfect-Scale
این پرسشنامه کمال طلبی، بیش از آنکه برای سنجش میزان کمال طلبی مورد استفاده قرار بگیرد، برای متمایز کردن شکل مثبت کمال طلبی (Adaptive Perfectionism) و شکل منفی آن (Maladaptive Perfectionism) به کار برده میشود.
سوالات پرسشنامه کمال طلبی رو در نوشته براون میزارم و اعداد رو کامنت کنید .
نحوهی امتیازدهی: 1 -به شدت مخالفم 2 -مخالفم 3-کمی مخالفم 4 -نه موافقم نه مخالف 5 -کمی موافقم 6 -موافقم 7 -به شدت موافقم
سوالات پرسشنامه:
1 -من در مدرسه / دانشگاه / محیط کار استاندارهای باالیی برای عملکرد خودم در نظر میگیرم.
2 -من یک فرد منظم هستم.
3 -اغلب احساس سرخوردگی را تجربه میکنم چون به هدفهایم نمیرسم.
4 -نظافت و پاکیزگی برای من مهم است.
5 -اگر از خودت انتظارات باال نداشته باشی، هرگز پیشرفت نمیکنی.
6 -بهترین تالشهایم هم هنوز از نظر من به اندازهی کافی خوب نیستند.
7 -فکر میکنم هر چیزی باید در جای خودش قرار بگیرد.
8 -از خودم انتظارات باالیی دارم.
9 -به ندرت میتوانم در سطح استانداردهای خودم عمل کنم.
10 -دوست دارم سازمان یافته و منظم باشم.
11 -بهترین تالشم را هم که میکنم، به نظرم هنوز کافی نیست.
12 -برای خودم استانداردهای باالیی تعریف میکنم.
13 -هرگز از دستاوردها و موفقیتهایم راضی نیستم.
14 -من بهترینها و بیشترینها را از خودم انتظار دارم.
15 -اغلب نگران هستم که نتوانم به انتظاراتی که از خودم دارم دست پیدا کنم.
16 -عملکرد و خروجی من، به ندرت به سطحی که برای خودم تعریف کردهام میرسد.
17 -حتی وقتی میدانم که بیشترین تالشم را کردهام، باز هم از نتیجه راضی نیستم.
18 -برای هر کاری که انجام میدهم، بیشترین تالش ممکن را انجام میدهم.
19 -به ندرت پیش میآید که بتوانم به استانداردهای عملکردی که تعریف میکنم دست پیدا کنم.
20 -خیلی به ندرت پیش میآید که از عملکرد خودم راضی باشم.
21 -به ندرت این احساس به من دست میدهد که کاری که انجام دادهام به اندازهی کافی خوب بوده است. 22 -نیاز شدیدی در من برای تالش و تقال در مسیر بهترین شدن وجود دارد.
23 -هر وقت یک کار را به پایان میرسانم، احساس ناامیدی و نارضایتی را تجربه میکنم. چون همان موقع میدانم که میتوانستم آن کار را بهتر انجام دهم. است. توضیحات تکمیلی مربوط به این پرسشنامه در درس کمال طلبی مثبت و منفی ارائه شده است.
محاسبه ی امتیازها:
استانداردها = 1 و 5 و 8 و 12 و 14 و 18 و 22
نظم = 2 و 4 و 7 و 11
شاخص تعارض = 3 و 6 و 9 و 11 و 13 و 15 و 16 و 17 و 19 و 21 و 21 و 23
همهی کسانی که کمال طلب هستند در شاخصهای استاندارد و نظم نمرات بالایی به دست میآورند. اما تفاوت کمال طلبی مثبت و منفی، در نمرهی مربوط به شاخص تعارض یا به اصطلاح Discrepancy است.
امتیاز پایین در شاخص تعارض نشان میدهد که فرد، استانداردهای بالایی برای خود تعیین میکند، برای کسب آن استانداردها هم تمام تلاش خود را به کار میگیرد. وقتی هم کار و تلاشش به پایان رسید، اگر هنوز با استانداردهای خودش فاصله داشت، احساس بدی ندارد و به روند عادی زندگی ادامه میدهد (شکل مثبت کمال طلبی).
اما امتیاز بالا در شاخص تعارض نشان میدهد که فرد وقتی به استانداردهای خود دست پیدا نکند، به حدی احساس منفی پیدا میکند که روی روحیه و احساس و نگرش او تاثیر میگذارد و در بلند مدت از کارایی او میکاهد.
توجه داشته باشید که حداکثر امتیاز در شاخص استانداردها ۴۹ ، شاخص نظم ۲۸ و در شاخص تعارض ۸۴ میباشد.
شاید بیان ژانت دویزه در کتاب Too Perfect بتواند به ما کمی در تفکیک این دو حالت کمک کند:
به زبان خیلی ساده میتوانیم چنین بگوییم: عموماً فاصلهای بین دستاوردهای ما و استانداردهای ما وجود دارد.
کسانی که کمال طلب نیستند، استانداردهای فردای خود را آنقدر پایین میآورند تا با دستاوردهای امروز آنها تطبیق داشته باشد و این شکاف از بین برود.
کسانی که شکل منفی کمال طلبی را به کار میگیرند، هر بار از این فاصله و شکاف، آزرده میشوند اما همچنان استانداردهای خود را تعدیل نمیکنند و صرفاً به تلاش خود اضافه میکنند و چون برای آنها عموماً فاصلهی استانداردها و دستاوردها خیلی زیاد است، احساسات منفی و ناامیدی و سرخوردگی به بخشی از زندگی آنها تبدیل میشود.
کسانی که شکل مثبت کمال طلبی را به کار میگیرند، استانداردهای خود را فراتر از دستاوردهای امروز خود قرار میدهند. اما نه در حدی که به کلی غیرقابل دسترس باشد. بلکه در حدی که بیش از حد معمول، نیازمند تلاش باشد. چون استانداردهای آنها دشوار است اما دور از دسترس نیست، انگیزه دارند که برای بهبود خود تلاش کنند. ضمن اینکه از نرسیدن به استانداردهای خود هم احساس بدی ندارند. چون در درون خود حس میکنند که کمی بالاتر از دستاورد متعارف را هدف قرار دادهاند.
اجازه بدهید یک مثال ساده را با هم مرور کنیم.
مریم تصمیم میگیرد که پیاده روی را به بخشی از برنامه روزانهی خودش تبدیل کند. او با خودش قرار میگذارد که روزانه یک ساعت پیاده روی کند. پس از گذشت یک هفته میبیند که در هیچ روزی نتوانسته یک ساعت پیاده روی کند و متوسط زمان پیاده روی او، بیست دقیقه بوده است.
اگر مریم کمال طلب نباشد، احتمالاً زمان پیاده روی روزانه را به بیست دقیقه تعدیل خواهد کرد.
اکر کمال طلب منفی باشد، همان یک ساعت را حفظ میکند و هر روز هم همان بیست دقیقه پیاده روی را انجام میدهد و احساس بدی هم تجربه میکند.
اما اگر کمال طلب مثبت باشد، احتمالاً حالا که میبیند بیست دقیقه پیاده روی، به سادگی قابل دستیابی است، هدف خود را سی دقیقه پیاده روی تعیین میکند. او احساس خوبی دارد چون کمی از ناحیهی آسایش و راحتی خود فراتر رفته است. ضمن اینکه ممکن است پس از مدتی که پیاده روی برای او عادت شد و سی دقیقه پیاده روی، بخش ثابت برنامهی روزانه اش شد، به دلیل کمال طلب بودن، هدفش را یک گام بالاتر ببرد و پیاده روی چهل دقیقهای را به عنوان برنامه روزانه خود در نظر بگیرد.
کمال طلب مثبت، از استانداردی که به سادگی قابل دستیابی باشد، لذت نمیبرد.
تقسیمبندیهای مربوط به کمال طلبی و انسانهای کمال طلب، بسیار متفاوت و متنوع هستند. من در نوشته های بعدی هم برخی از آنها را مرور میکنیم. اما در نهایت آنچه برای ما مهم است، رسیدن به شکلی از الگوی رفتاری و نگرش است که از یک سو ما را در تلاش دائمی برای بهبود و تعالی کمک کند و از سوی دیگر، تبعات منفی و خستگی و ناامیدی و سرخوردگی را هم به حریم زندگی ما وارد نکند.