minafrj·۴ سال پیشخيارچنبر، من، داييم و پارك ارمدايي من خيار چنبر خيلي دوست داشت يه شعر مسخره اي هم دربارش سروده بود. بچه كه بوديم سوار ماشين داييم ميشديم اخر شب هاي ماه رمضون ميرفتيم شهر…
minafrj·۵ سال پیشوارشبهت گفته بودم "باران تويي، به خاك من بزن.."گفته بودم. اون باري كه بارون اومد، رو به تهران غبارآلود كثافت ، توي چشم هات، كه " درين سرما و با…
minafrj·۵ سال پیشيادم نمياد كى فهميدم دوست دارمیادم نمياد كي فهميدم دوستت دارم ولي يادمه يجايي يهو خواستم همش باشي. آره، يادم مياد داشتم از پيشت بر ميگشتم و با خودم فكر كردم كه كاش ميشد…
minafrj·۶ سال پیش... و روي قولمان نمانديمشب بود،تاريك ِ تاريكگفتم:" <فلاني>ما گم شديم"يجوري نگام كرد انگار ميخواس بگه قرصاتو خوردي؟گفت:"باز جاي شكرش باقيه ما گم شديم،يعني باهم گم ش…
minafrj·۶ سال پیشمن كجا بايد دنبالت بگردم؟يه بار اون قبلنا بهش گفتم" اگه يه روز نبودي من كجا بيام پيدات كنم؟"گفت"انتظار داري بگم تو قلبت؟ نميگم كه خيط شي"بعد خنديدگفتم" بيشعور جديم…
minafrjدردرونگرا ها·۶ سال پیشعشقاى اتوبوسىتوي اتوبوس نشسته بود رو به روش ، توي مردونه، معلوم بودداره بهش مسيج ميده، چند ثانيه يه يه بار سرشونو از گوشيشون بلند ميكردن به هم لبخند ميز…
minafrj·۶ سال پیشآخرين بارداره زمزمه ميكنهبهش ميگم:"چي ميخوني برا خودت؟"لبخندميزنه ميگه:"هي ،مينا خانم...شاعر ميفرماين كه يك روزمي ايي كه من ديگردچارت نيستم ازدردوير…
minafrj·۶ سال پیشبشناسين منومن مينامتا ٢ نسل قبلم مهندس بوده اند و دلدادگي كارشان نبود! منم مهندسم، سازه هاى بتنى و فولادى رو خوندم ولى دوست داشتم به جاش داستان بخونمه…
minafrjدردرونگرا ها·۶ سال پیشياد تو افتادموقتي ديدمش رو پله هاي دانشكده نشسته بود داشت يه فرمي كه نميدونم چي بودو پر ميكرد يجور جذابي اخم داشت رفتم جلو پرسيذم ببخشيد شما ميدونين ام…