شاید شما هم تجربه کردید که احساسات عاشقانه شدیدی نسبت به کسی داشته باشید، اما متوجه میشید که اون آدم چنین احساسی نداره! به این احساس عشق ناکام یا عشق نافرجام میگن، عشقی که برگردانده نمیشه یا نتیجه و پاداشی نداره. این یک تجربه یک طرفه است که میتونه ما رو دچار احساس درد، اندوه و شرم کنه.
ممکنه فکر کنید تشخیص اینکه عشق بی نتیجه است یا خیر، آسونه، اما خوبه بدونید همیشه واضح نیست و میتونه باعث سردرگمی و آشفتگی عاطفی زیادی بشه.
در این نوشته به صورت مشخص در مورد عشق ناکام براتون خواهم نوشت. با من باشید.
عشق ناکام ممکنه اشکال مختلفی داشته باشه، از جمله:
نشانههایی وجود داره که میتونه به شما کمک کنه بفهمید چه اتفاقاتی داره میوفته و آیا عشقی که به کسی دارید متقابله یا نه.
لازمه بگم که خیلی وقتها ما در روابطی گیر میکنیم که با رفتارهای متناقضی روبرو میشیم، گاهی طرف به سمت ما میاد و گاهی ما رو پس میزنه.
اگه این تناقضات زیاد اتفاق میوفته احتمالاً شما در ارتباط با یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک (نمایشی) هستید.
من با این فرض که طرفین حداقلی از سلامت روان رو دارا هستند این نشانهها رو بیان می کنم:
نشانۀ اول:
آیا شما تنها کسی هستید که برای برقراری ارتباط تلاش میکنید؟ آیا شما تنها کسی هستید که میخواید با طرف مقابل تماس بگیرید تا ببینید روزشو چطوری گذرونده یا بفهمید چه اتفاقات مهمی در زندگیش اتفاق میوفتد؟
وقتی تنها این شما هستید که برای تماس و ارتباط با طرف مقابل وقت میذارید، مسائلتون رو باهاش در میون میذارید یا در مورد زندگیش پرس و جو میکنید، به احتمال زیاد این نشانۀ یک عشق یکطرفه و ناکامه.
پیشنهادش میکنم: همزمان عاشق دو نفر شدن؛ نشانهها و راهکارهای حل مشکل چیست؟
در یک عشق سالم و متقابل، دو طرف به همدیگه اهمیت میدن، انگیزه دارند تا با هم ارتباط برقرار کنن و در یک الگوی ارتباطی روان و سالم سهیم باشن. در یک رابطه سالم و متعادل مسئولیت برقراری ارتباط بر عهدۀ یک نفر نیست!
تحقیقات نشون داده افرادی که محبت دیگران رو رد میکنند اغلب احساس گناه میکنند. طردکنندگان تمایل دارند عاشقان بالقوه رو غیرمنطقی، خودفریبنده و آزاردهنده ببینند. از طرف دیگه، عاشقانِ یکطرفه تمایل دارند که ردکنندهها رو مرموز و ناسازگار ببینند.
آیا تمایل دارید طرف مقابل رو لمس کنید، دستشو بگیرید، ببوسید یا در آغوش بگیرید؟ اشتیاق برای ارتباط اغلب شامل میل به تماس فیزیکیه، و زمانی که افراد به یک اندازه جذبِ هم میشن و به صمیمیت فیزیکی تمایل دارن، هر دو طرف میخوان در سطح فیزیکی با هم ارتباط برقرار کنن.
اگه متوجه شدید که شما همیشه شروعکنندۀ هرگونه تماس فیزیکی هستید، یا زمانی که سعی میکنید به صورت فیزیکی با هم ارتباط برقرار کنید، با مقاومت مواجه میشید یا طرف مقابل خودشو کنار میکشه، میتونه نشونۀ این باشه که این یک اشتیاق یکطرفه است.
نکتۀ بسیار مهم:
یادتون باشه که اقتضائات فرهنگی و اعتقادی رو در این زمینه حتماً در نظر بگیرید. بسیاری از زنان و مردان به دلیل محدودیتهای مذهبی، در این زمینه (تا قبل از ازدواج شرعی) متفاوت از افراد غیرمذهبی رفتار میکنند)
بسیاری از اوقات، در شرایط عشق ناکام و یکطرفه، یک نفر، دیگری رو به شکل افراطی و خداگونه میبینه و بهش عشق میورزه. به این نکته توجه کنید که در یک عشق ناکام به ندرت مرزهای سالمی تعیین میشه.
متوجه منظورم شدید؟
ببینید؛
وقتی افراد یک پیوند عاشقانه سالم ایجاد میکنن، هر دو در عین علاقه زیاد میتونن عیوب، آسیبپذیریها یا نقصهای همدیگه رو ببینن و بپذیرن. روابط سالم فضایی رو برای افراد فراهم میکنه تا اشتباه کنند و از این فرصتها برای کمک به ایجاد پیوندهای نزدیکتر استفاده کنند.
هر یک از طرفین میتونه مناطق آسیب پذیر خودش و دیگری رو ببینه و بشنوه.
در حالی که در یک عشق ناکام، تنها فردی که از نظر عاطفی سرمایهگذاری کرده قادر به دیدن و شنیدن طرف مقابله. در عشق یکطرفه، یک تصدیق متقابل و سالم بین طرفین وجود نداره.
خب همه میدونیم که شناخت یک آدم دیگه زمان میبره. در طول زمان، شرکای یک رابطه سالم تجربیات خودشونو با هم مرور میکنند، سؤال میپرسند و تلاش میکنند تا همدیگه رو درک کنند و بشناسند.
اما در یک عشق ناکام، سرمایهگذاری عاطفی و زمانی تنها در یک طرف وجود داره.
در یک عشق یکطرفه، ممکنه متوجه بشید که همیشه این شمائید که سؤال میپرسید، تماسو آغاز میکنید و تلاش میکنید تا فرد رو به گفتگو یا به اشتراک گذاشتن تجربیات دعوت کنید. و بدیهیه که طرفتون اصلاً چیزی در مورد شما ندونه، هرگز از شما سؤال نپرسه، یا پیش نمیاد که شما رو به مکالمه معناداری دربارۀ معرفی خودتون دعوت کنه، مانند خواستهها، علایق، اهداف یا سرگرمیهای شما.
و این آرزوی شما است که طرف مقابل شما رو بشناسه، اما به نظر میرسه فرصتهایی برای معرفی و شناسوندنِ خودتون با اون وجود نداره.
شاید خوندنش به دردتون بخوره: وقتی که دوستم نداره! نشانهها و راههای بازگشت
به نظر من در مواجهه با این موضوع چند کار باید بکنید:
اگه در رابطهای هستید که طرفتون به صورت شفاف هدفش از رابطه با شما رو نمیگه باید هرچه زودتر شفاف سازی کنید و نیازهاتون رو به واضحترین شکل ممکن باهاش درمیون بذارید و به قول معروف تکلیف خودتونو مشخص کنید.
در این زمینه اگه به تنهایی نمیتونید، حتما از درمانگر کمک بگیرید.
خبر بد و معمولاً درست اینه که چیزِ بهدردبخوری از این روابط براتون در نمیاد. پس رها بشید. باز هم تاکید میکنم اگه به تنهایی نمیتونید از درمانگر کمک بگیرید.
در یک پروسۀ زمانی به این بپردازید که چرا گرفتار چنین رابطهای شدید؟ شما یا در مرحلۀ انتخاب و یا دار مرحلۀ ارتباط خطاهایی رو مرتکب شدید. اونها رو به کمک کتاب، آموزش و یا رواندرمانی کشف کنید، تا دوباره و دوباره تجربهاش نکنید.
در این مقاله به صورت مفصل گفتم بعد از یک شکست عاطفی چه کار کنید.
ارادت
محمدجعفر زاهدپور
یک روانشناس