محمد جواد تقیپور
محمد جواد تقیپور
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

محبوب من!

محبوب من، این منِ تنها مانده پر از توست حتی اگر تو را یک بار هم به آغوش نکشیده باشد. قلب من وارث تمام لحظاتی است که با تو نگذرانده‌ام، تمام رویاهایی که در آن دویده‌ام، زمین خورده‌ام و این تو بودی که مرا از جا بلند کرده‌ای. زخم‌هایم را مرحم گذاشته‌ای و با چشمان خندانت مرگ را از من دور کرده‌ای! از پا افتاده که می‌شوم، تنها انتظار آغوش توست که مرا از جا برپا می‌کند اما این حسرت دنباله‌دار در این کوتاه عمر مرا همچون شمعی کرده است که نورش را گم کرده اما همچنان می‌سوزد!
محبوب من، فاصله‌ی زاده شدن با مرگ چیزی جز پلک زدنی نیست! در همین کوتاه پلک زدن من انتظار تو را می‌کشم! در آن تاریک و روشن بسته شدن چشم‌ها، تو را در آن فاصله‌ی دور دیده‌ام اما هر چی می‌دوم، نمی‌رسم! قدری بایست و از من فاصله نگیر تا این تن مجروح را به تو برسانم. قدری لبخند هایت را برای قلب من بگذار تا با آن‌ها این اندک زندگی را از سر بگذرانم.

عشقمحبوب منانتظارمرگمحمدجواد تقیپور
نویسنده، علاقه مند به سینما با رویای بسیار کانال تلگرام: https://t.me/vahmsabz
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید