سلام سلام سلام !
با تشکر از دوستانی که در پست قبلی خودشون رو محک زدن و قدر دانی از اون عزیزانی که وقت زیادی گذاشتن ولی به نتیجه نرسیدن. برنده این دوره از رمز نگاری کسی نیست جز جناب : سورنا
تعداد رمز نگاره های اشتباه : 14 عدد ناقابل
رمز نگاره درست : پس زمینه کم رنگ شده شعر در یکی از بارکد ها :

چرا یکی از دوستان این شعر رو گفته بود، نگفتی درسته ؟ چون شعر رو کامل نوشته بود ، در خیلی از موارد رسیدن به کلمه دقیق در رمز نگاری مهمه!
این پست هم رمز نگاره داره ؟؟ بله داره ولی بخاطر حاشیه مواردی که در پست قبلی رخ داد جایزه اش دیگه مادی نیست.
Vous souvenez-vous??

وقتی که می خوام چشم هام روی هم بزارم ، تمام خاطراتی که در طی اون روز جلوی چشم هام اومده رو زیر رو می کنم. این که چه کارها کردم ، کدومشون خوب بودن یا کدومشون بد بودن...کدومشون بهم امید میدادن و کدومشون باعث شده که الان غم انگیز باشم...خلاصه برای خودم حلاجی می کنم...ولی....
ولی بعد یک جایی تمام اتفاق به روز گذشته محدود نمیشن! دامنه فکری من اون قدر گسترده میشه که بازه از زمان های مختلف رو در چند ثانیه طی می کنه. مثل کامپیوتری که همه حالت های موجود رو بررسی می کنه...
اما نقطه شباهت همه این دامنه فکری مربوط به خاطرات میشن. پایین برید بالا بیایید شما حالاتی رو می بینید که در زندگی روز مره بخشی از اون رو تجربه کرده باشید. یعنی حتی رویا پردازی هامون هم محدود به دیدی هست که الان داریم !! بخاطر همین موضوعه که افراد نابینای ذاتی خواب تصویری نمی بینن یا وقتی اسم بعد چهارم میاد شما هیچ تصور خاصی ازش ندارین! (البته اگر مثل آقای عزیزی اهل مطالعه علوم نباشید!)

خاطرات ، یکی از دارایی های ما که بیشترین تاثیر روی زندگی ما دارند. بخش اعظمی از سلامت ذهنی که داریم دستخوش عادات کودکیمونه! یا خیلی غم انگیزه که بگم 50 درصد از زنانی که اقدام به خودکشی کردن گزارش سواستفاده جنسی داشتند( گرچه خیلی از موارد گزارش نمیشن) !!! یا بیشتر موارد شیوع افسردگی، اسکیزوفرنی یا پرخاشگری به خاطر گذشته فرده. یا دیدن فردی که از اون خاطره خوبی داریم همراه میشه با ترشح اتوماتیک دوپامین در بدنمون(حالا دور از جون شما ولی مثالش در طبیعت مثل عادت دم تکون دادن در سگ هاست)
بعد فهمیدن تاثیر خاطرات ، این سوال رو از خودون می پرسیم که چقدر ازرویداد های جهان خاطرمون میمونه ؟
واقعیت امر اینه که من وشما خیلی چیز ها خاطرمون هست...مثلا به صورت ذاتی خاطرمون هست که وقتی به دنیا میایم باید شیر بخوریم...اینطور چیز ها به صورت ذاتی وارد DNA مون میشه و شاید تا نسل ها از پدربزرگ هامون بگیریم و به فرزندانمون هدیه کنیم. اصلا یکی از دلایل پدیده دژاوو (یا همون عه این رو یه جایی دیدم!)همین انتقال اطلاعات به صورت نسل به نسله....
خوب درمقابل ، یک چیز هایی رو هم یاد می گیریم و یک چیزایی رو تجربه می کنیم : مثل وقتی که بچه ایم و دستمون رو به کتری میزنیم یک سری از خاطرات هم هستن به خاطر حس خوبی که از مکان ها ، افراد و یا اشیا دارن نقش میبنند.
یک نوع دیگه از خاطرات هم هست که مربوط به عادات، سنت ها ، رویداد ها و هنجارهای موجود در یک جامعه میشه (مثل شب یلدا )...مجموع ازاین ها فرهنگ یک جامعه رو میسازه....و بدهیه که تغییر مکرر اون موجب تزلزل جامعه میشه.
بعد از رسمیت یافتن قوانین انگلیسی در کانادا ، فرانسوی های مقیم دوران سختی داشتن. چرا که بیشتر فرهنگ هاشون مثل زبان تفاوت زیادی داشت...گرچه مجبور شدند(بعد جنگ های متعدد) مدرنیته حاصل از این حرکت رو بپذیرن ولی باز هم به زبان فرانسوی در کوچه و خیابان می نوشتند : من به یاد می آورم ! (به این معنی که من سنت ها و تاریخ خودم رو به یاد دارم. بعد ها این جمله شعار ایالت/استان Quebec شد)

و اما ما چی ؟
چقدر وقتی مدرنیته وارد دنیامون شد دنیای سنتی خودمون رو به یاد می آوردیم ؟ اصلا براش احترامی قائل بودیم؟ لگد مالش کردیم یا گذاشتیمش روی سرمون ؟ نگهبانی بلد بودیم یا دلقک بازی تقلید از دیگران ؟
اعتقاد دارم ما سنت هامون رو شکستیم. اون ها رو از بین بردیم و کلی شون رو فراموش کردیم. حتی به خیلی هاشون برچسب عقب افتادگی و درماندگی زدیم. به بعضی دیگشون هم مهر سلب راحتی/آزادی شخصی زدیم و انداختیم دور. عده کثیرشونم زیر این بلبشوی مدرنیته و غرب زدگی گم شدن....ما حتی درست و حسابی تقلید کردن بلد نبودیم ......و اینطور شد که
عاقبت از خامی خود سوخته /// رهروی کبک نیاموخته
کرد فرامش ره و رفتار خویش/// ماند غرامتزده از کار خویش


استاد شیمی داشتم که مرد خیلی فهمیده بود. از خودش جالب تر بیوی پروفایلش بود :
Clearly Under Hypothermia Conditions lots can happen.
مشخصا در شرایط سرما زدگی اتفاقات زیادی میتونه بیوفته !
سرما زدگی شرایطیه که دمای بدن به زیر 35 درجه افت میکنه. در این شرایط اولین خطر مرگه. جالب اینجاست خیلی ها شرایط زنده موندن رو دارن ولی اتفاق عجیبی میوفته...بعد از افت عادی دمای بدنی که تحت شرایط بد قرار گرفته کار کرد مغز کاهش پیدا میکنه. به کلامی دیگه آدما خل میشن.این جاست که قدرت تصمیم درست و موثر رو از دست داده و کم کم متابولیسم بدن افت می کنه. و جناب مغز دست به کارهای عجیب میزنه که ریسک مرگ افزایش پیدا میکنه.
شرایط انسانی دقیقا شبیه همینه ! شنیدین میگن داغی نمی فهمی ؟؟ این داغی استعاره به شور وشوق زیادی برای یک کاری داره. بعد که در شرایط سرما زدگی قرار بگیره انگار وقتی بخواد دست به عمل بزنه یهو زوال عقل پیدا میکنه و هر حرفی که شنیده رو به فراموش می سپاره.
دلیل اصلی اینکه شعار ها و این متون قلمبه و این کتابای امید دهنده کار کرد ندارن همینه....شما وقتی در شرایط کاری و زیرفشار قرار بگیری زوال عقل پیدا می کنی همشونو فراموش می کنی .....حتی فراموش نکنی برات بی اهمیت میشن....چون زیر فشار قدرت تفکر و تصمیم درست پایین میاد.
در پایان باید بگم نتایج نشون داده هیپوترمی در کوه نوردان جوان شایع تره !! چون بدنشون عادت به دمای سرد کوه ها رو نداره و بیشتر درگیر میشن...بدن انسان میتونه آروم آروم به شرایط بد هم عادت کنه....پس الکی نیست که میگن : رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود.

راهنمایی : یک دونه کاراکتر از رمز نگاره مخفی شده اگر اون رو بفهمید کارتون راحت میشه.
راهنمای کاراکتر مخفی شده : "19امین حرف انگلیسی" + مترادف "بی حال" در ادبیات پارسی