«ملکوت» اثر بهرام صادقی، یکی از پیچیدهترین و درخشانترین رمانهای ادبیات معاصر ایران است که در سال ۱۳۴۰ منتشر شد. این رمان کوتاه که در زمان انتشارش چندان مورد توجه قرار نگرفت، اخیراً بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار ادبی قرن بیستم ایران شناخته میشود.
در ادامه شرح مختصری از برداشت شخصی خود را پس از خواندن این کتاب، با شما به اشتراک میگذارم.
داستان در شهری کوچک و منزوی میگذرد که گویی از دنیای بیرون بریده شده است. «دکتر حاتم»، شخصیت اصلی رمان، پزشکی است که با شیوههای غیرمتعارف خود، مرز میان شفادهنده و شکنجهگر را درمینوردد و بیمارانش را به سمت مرگی تدریجی سوق میدهد و از تماشای رنج آنها لذت میبرد.
یکی از برجستهترین ویژگیهای «ملکوت»، فضاسازی منحصربهفرد آن است. صادقی با مهارتی خیرهکننده، فضایی سوررئال و کابوسواری را خلق میکند که در آن، مرز میان واقعیت و خیال، حقیقت و جنون، و خیر و شر محو میشود. شهر داستان، با کوچههای تاریک و خلوتش، خود تبدیل به شخصیتی میشود که گویی نفس میکشد و زندگی میکند اما بیزبان است؛ ناتوان از بازگوکردن اتفاقات و پلیدیهایی که در آن جریان دارد.
در کنار دکتر حاتم، شخصیتهای دیگری نیز حضور دارند که هر کدام نماد جنبهای از تاریکی روح انسان هستند. مانند «م.ل»، شخصی که در طول سالیان سال و برای فرار از گذشتۀ خود، تکتک اعضای بدن خود را قطع کرده است. یا آقای «مودت» که در همان ابتدای داستان، جنی در بدن او وارد میشود و کنترل رفتار او را بهدست میگیرد.
ساختار روایی «ملکوت» نیز به اندازه محتوایش پیچیده و چندلایه است. صادقی با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن و روایتهای درهمتنیده، خواننده را در هزارتویی از اندیشهها و تصاویر غوطهور میکند. گاه نمیتوان تشخیص داد که آیا آنچه میخوانیم واقعیت است یا توهمات ذهن شخصیتها.
یکی از مضامین اصلی رمان، مفهوم قدرت و رابطه آن با علم و دانش است. دکتر حاتم با سوءاستفاده از جایگاه پزشکیاش، خود را به جایگاه خدایی میرساند که میتواند بر سرنوشت دیگران حکم براند. این تصویر تیره از علم مدرن، انعکاسی است از نگرانیهای عصر ما دربارۀ پیشرفتهای علمی که میتواند به ابزاری برای ستم تبدیل شود.
نثر صادقی در «ملکوت» شاعرانه و در عین حال دقیق است. او با استفاده از تصاویر شگفتانگیز و استعارههای پیچیده، زبانی خلق میکند که همزمان هم زیباست و هم ترسناک. توصیفات او از صحنههای جراحی و شکنجه چنان دقیق و موشکافانه است که خواننده را میان حس تحسین و انزجار معلق نگه میدارد.
شاید برات جالب باشه: چگونه در این دنیا مرد مردان شویم؟!
مفهوم زمان در «ملکوت» نیز مانند دیگر عناصر داستان، از منطق معمول پیروی نمیکند. گاه به نظر میرسد که تمام وقایع داستان در یک شب اتفاق میافتد، و گاه انگار قرنها میگذرد. این بازی با زمان، به خوبی حس تعلیق و بیزمانی حاکم بر فضای داستان را تقویت میکند.
«ملکوت» را میتوان از منظرهای مختلف خواند و تفسیر کرد. میتوان آن را نقدی بر مدرنیته و علمزدگی دانست، یا تصویری نمادین از جامعهای که در آن، قدرت و خشونت درهم آمیختهاند. میتوان آن را روایتی از تنهایی و بیگانگی انسان معاصر دید، یا کاوشی در اعماق تاریک روح بشر.
این رمان با وجود حجم کم، چنان غنی و چندلایه است که هر بار خواندن آن، معانی و تفسیرهای تازهای را آشکار میکند. شاید همین ویژگی است که «ملکوت» را به اثری ماندگار در ادبیات ایران تبدیل کرده است. رمانی که پس از گذشت بیش از نیم قرن از انتشارش، همچنان خواننده را به چالش میکشد و او را وادار به تأمل درباره عمیقترین پرسشهای هستی میکند.
«ملکوت» نه تنها یک رمان، بلکه آیینهای است که تصویر تاریک وجود انسان را منعکس میکند. تصویری که شاید نخواهیم به آن نگاه کنیم، اما نمیتوانیم از حقیقت آن بگریزیم.
عنوان کتاب خود اشارهای است به عالم ملکوت در عرفان اسلامی، جایی که در آن حقایق هستی آشکار میشود. اما ملکوتی که صادقی ترسیم میکند، برخلاف تصور عرفانی آن، جهانی است تاریک و هراسانگیز که در آن، انسان با حقیقت وجود خویش روبرو میشود.
شخصیت «ناشناس» نیز از عناصر رمزآلود داستان است. او که همچون سایهای همیشه در کنار دکتر حاتم و آقای مودت حضور دارد، میتواند نماد وجدان خفته یا شاهدی خاموش بر جنایات او باشد. سکوت او در برابر اعمال دکتر حاتم، تصویری است از انفعال و بیتفاوتی انسان معاصر در برابر شر و ظلم.
تأثیر این رمان بر ادبیات معاصر ایران انکارناپذیر است. بسیاری از نویسندگان بعدی، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، از فضاسازی و تکنیکهای روایی «ملکوت» تأثیر پذیرفتهاند. این تأثیر را میتوان در آثار نویسندگانی چون هوشنگ گلشیری و رضا براهنی نیز مشاهده کرد.
در پایان باید گفت که «ملکوت» فراتر از یک رمان سوررئال یا داستانی فلسفی است. این اثر آیینهای است که تصویر جامعه معاصر و انسان مدرن را با تمام تناقضات و پیچیدگیهایش نشان میدهد. شاید به همین دلیل است که پس از گذشت سالها، همچنان تازه و تأثیرگذار باقی مانده است.