تقریبا از آخرین باری که اینجا چیزی نوشتم دوسال میگذره، و از آخرین باری هم که به ویرگول سر زدم راحت یک سالی میگذره.
توی این یکی دوسالی که گذشت و من اینجا چیزی ننوشتم خیلی چیز ها بهم اضافه شد. البته که آدم در حالت عادی در حال رشده اما برای من این دوسال پر از ماجراهای مختلف بود که باعث رشد من شدن.
اولین چیزی که توی این دوسال یاد گرفتم این بود که هر چقدر بیشتر میخونم و میبینم و یاد میگیرم، بیشتر میفهمم که هیچی بلد نیستم و هیچی نمیفهمم،اصلا هیچی نیستم.
نه من، همه ما در مقابل این دنیای بزرگ و بی انتها هیچی نیستیم.
حالا بحث الانم این نیست شاید وقتی دیگه درباره این دوسال گذشته بنویسم،شاید هم هیچ وقت ننویسم.
اما اصل حرف،ما آدم ها معمولا کمتر به فکر این هستیم که رشد شخصیتی داشته باشیم،برای رشد جسمی و مالی و معنوی برنامه داریم یا بهشون فکر میکنیم اما رشد شخصیتی نه(البته استثنا هم زیاد هست اما الان بحث مخاطب عامه).
همه ما برای بهتر کردن هیکلمون یا برنامه داریم یا حداقل همیشه بهش فکر میکنیم اما تنبلی اجازه برنامه ریزی براش رو بهمون نمیده.اما تاحالا دیدیم کسی بگه من برنامه ریزی کردم که تا سال آینده دیگه دروغ نگم،پشت سر کسی حرف نزنم،حسادت نکنم و خیلی چیز های دیگه
یا مثلا وقتی یک نفر میخواد شرایط ازدواج رو برای خودش فراهم کنه معمولا میگه خب خونه لازم دارم،ماشین لازم دارم،کار لازم دارم و ... اما خیلی خیلی کم پیش میاد یکی بگه برای فراهم کردن شرایط ازدواج اول باید روحیه فداکاری رو تو خودم ایجاد کنم تا توی زندگی مشترک به مشکل نخورم یا باید اول اعتماد کردن رو تمرین کنم بعد به خواستگاری برم.
تازه گاها بر عکس این هم هست،طرف نه تنها روی شخصیتش کار نمیکنه بلکه میگه من همینم که هستم،به کسی هم مربوط نیست.
من توی این چند وقت به این رسیدم که خصوصیت اخلاقی مثل ستون های یک انسان هستند که اگه وجود نداشته باشن هرچقدر هم چیزای دیگه مثل پول و شغل و هیکل و چیزای دیگه کنارش بزاری باز هم نمیتونن نبود اون رو جبران کنند و همیشه خلا نبودش احساس میشه
برای اینکه این خصوصیات رو بشناسیم و بفهمیم که چطور میشه اصلاحشون یا تقویتشون کرد احتمالا یه سلسله مقاله بنویسم با عنوان خود سازی و برای خودم و شما اینجا به انتشار میزارم
*من خودم هم این مسیر رو شروع کردم و به عنوان کسی که داره مسیر رو طی میکنه مطلب مینوسم،پس احتمال اینکه مطالبم خطا داشته باشه هست.