ویرگول
ورودثبت نام
Parisa Asadi
Parisa Asadi
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

گریزگاه یا پناهگاهِ تنهایی؟

صادق هدایت زمانی نوشت
"افسوس که تمام روابط انسانی نیاز به نوعی نقاب دارد و تنهایی آخرین گریزگاه انسان‌های صادق است."
روزی برای من هم، تنهایی همچون خواب، راهی برای فرارم بود‌. از غم‌هایم. از وزن سنگین مشکلات حل نشده.
زمانی برای فرار از هجوم تاریکی‌ها، به حضور پر منتِ آدم‌ها چنگ می‌انداختم.
زمانی برای روبه‌رو نشدن با خودم، سرم را همچون کبک زیر برفِ درگیری‌هایی می‌کردم که برای خود تراشیده بودم. درس، گوشی، روابط انسانی، دنیای سرگرمی و حتی نوشتن!
اما روزی رسید که زخمی و خسته از تمام گریزگاه‌هایی که به دره‌های عمیق ختم شده بود، بالا آمدم.
با روح خسته‌ام، قدم‌های کم نای خود را به بالای دره رساندم. با انگشت‌های خونینم، اشک‌هایم را پاک کردم. روبه‌روی دره‌ای که همه چیز در قعر آن، در انتظارم بود، نشستم.
و دیدم که چطور، همان روابطی که ریسمانی کهنه و ناچیز بودند، آدم‌هایی که برای تنها نشدن به آن‌ها چنگ انداختم، منتظر سقوط من هستند. منتظر زمین خوردنم.
بلند شدم. به هر سختی که بود، روی پای خود ایستادم. راه جدیدم را در پیش گرفتم و به تنهایی قدم برداشتم.
امروز، آنقدر تنها و یکه، راه آمدم که خودم را بهترین همسفر خویش می‌دانم.
امروز، از آدم‌ها می‌گریزم و به دنیای خویش فرار می‌کنم.
امروز، در دلِ مشکلاتم، به آغوش خالقم پناه می‌برم.
امروز که با نفس‌زدن‌های ناشی از تلاشم، به اینجا رسیدم، تمام فرصت‌های خلوتم را همچون ستاره‌ای، از آسمان روزهایم می‌چینم و در سکوت، به ملاقات دوباره و دوباره‌ی خویش می‌روم.
زیرا تنهایی را به بودن با آدم‌های دروغین ترجیح دادم.
تنهایی را برای آرامشم برگزیدم.
تنهایی را برای ساختنی نو، برای به دنیا آوردن منِ جدیدی از خودم انتخاب کردم و حالا، به این انتخاب، بی‌نهایت افتخار می‌کنم.
#پریسا_اسدی


تنهاییخودشناسیدوست داشتن خودروابط انسانیتلاش و ادامه دادن
پس از هر سقوط، پروازِ نفسگیری در راه است... P.A
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید