ویرگول
ورودثبت نام
jack
jack
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آپدیت

تو این دو سه روز یک زنجیره اتفاقاتی برای شخص من افتاد که الان به طرز خیلی ملیحی به خیر و خوشی تموم شد. این زنجیره اتفاقات باعث شده بود که بعد حداقل سه چهار سال شب نتونم با خیال راحت بخوابم و افکار suicidal دوباره شباهنگام بهم حمله‌ور بشن و باز با خودم بگم که :« اوکی اگه همه چی بگا رفت تمومش میکنم. شیوه انتخابی هم suicide by cop در این بازه زمانی و چرا که نه؟» اگه شما هم تو این فضا ها بوده باشید احتمالا درک میکنید. اون بگایی مذکور هم الان که فکرش رو میکنم چیز خیلی ساده ای بود. ولی باز هم اگر تو همچین فضا هایی بوده باشید درک میکنید که نیازی به هیچ دلیل بزرگی نیست. امشب اون بگایی های زنجیر وار ذکر شده باز هم به طرق غیر قابل توصیف و منطقی ای پشت سر هم حل شدند. لازم دونستم بیام اینو بنویسم که یادم بمونه. صبر که بکنی تهش چیز ها حل میشن.

راجع به وضع مملکت و دانشگاه هم که اصلا خجالت میکشم چیزی بنویسم. متاسفانه صحنه های خیلی بدی دیدم این یکی دو هفته. صحنه های خشونت باری که مطمئنم هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.اون جوون سی و چند ساله تپلوی عینکی که موهای وسط سرش ریخته و به قدری بچه مثبت طور که قطعا دانشجوی دکتری یه دانشگاهیه در حالی که دو تا حرومزاده با عینک دودی و کلاه کپ از پل عابر پیاده جلوی شریف بزور میکشیدنش پایین و اون لحظه که پای پله برقی نگاهش به من افتاد و دو بار داد زد کمک کمک!! و منی که تو اون اوضاع کثافت بار کارت دانشجوییم رو دستم گرفته بودم و یه لحظه خشکم زد و بعدش حتی روم نشد بهش نگاه کنم از پشت اون ماسک.


by copsuicideافکاربچه
نوشته و عکس و بحث و غیره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید