زبان، سخت تکان میخورد
زبانِ سخت، تکان میخورد
سخت ادا میکند ،
کلمات مهملش را
چاه خشک است
زبان خشک تر
و جهان اندوهگین
از اینکه بی اشک
تر میکند دیدگانش را
عشق اما، بلعید
معنای زبانم را.
به دندان کشید
حرف به حرف ،
واج به واج ،
خوشه به خوشه ،
گندمهای جهانم را
بشنو ،
شه باران ها
کلمات بی نوا را.
بنگر ،
شه باران ها
من لال بی زبان را.
این است ،
اندوه اهورایی.
این است ،
عشق هیولایی...
هیچم نتوان گفتن / پیش رخ پنهانت
این عشق هیولایی / بلعیده زبانم را
بی حُسن در این زندان / قحطی زده چاهم را
بشنو شه باران ها / اندوه کلامم را
شعر از: محسن چاوشی
دستی رسانیم به خیریه سایه بابت کمک به پرداخت هزینه های درمان یک نوزاد. مدارک و مستندات رو می تونید داخل سایت بررسی کنید و اگر مطمئن شدید و دوست داشتید رحمتی باشید برایشان.
هر موقع هزینه ها جمع آوری بشه، لینک هم حذف میشه.
دمتون گرم :)