صاد؛
صاد؛
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

خیال بود.


خب خیال بود. خیال ابر بود. پنبه شد. گریه شد. گریه نه باران شد. بارید. و باز دوباره ابر شد. پنبه شد. اینبار باد شد. نه نه آب روان در جوی کوه شد. جاری شد. و دوباره ابر شد. اینبار برف شد. بارید. ولی نه از سوز سرما، بلکه از روی خوشحالی، شب یلدا شد. و دوباره ابر شد. پنبه شد. ولی اینبار دیگر پایین نیامد. چون ابر هم تکه شد.

صاد

-

ای کاش من واقعا ابر بودم.
ای کاش من واقعا ابر بودم.



خیالرویاابرداستاننویسندگی
جِسمی در اینجا و قلبی در آنجا و خیالی بسیار دور...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید