ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

57. اوتیفرون (Eutyphron)، دینداری

رسیدیم به سومین رساله‌ای که از افلاطون خواندم. در پست آپولوژی در مورد دادگاه سقراط صحبت کردم، در پست کریتون در مورد پیشنهاد کریتون در مورد فرار از زندان و امروز در مورد مکالمه‌ای صحبت می‌شود که کمی قبل از ورود سقراط به دادگاه شکل گرفته است.

سقراط وقتی به دادگاه مراجعه می‌کند اوتیفرون را می‌بیند. او از سقراط علت به دادگاه آمدنش را جویا می‌شود و همین مقدمه‌ای می‌شود تا سقراط مثل همیشه موضوعی قابل تامل و مکالمه بیابد.

من این رساله را دوست ندارم زیرا هم اوتیفرون و صحبتهایش کلافه‌ام می‌کند و هم نگاه سقراط و اوتیفرون به دینداری را نه می‌پسندم و نه قبول دارم ولی مثل همیشه روش بحث و استدلال سقراط خواندنی است.

اوتیفرون موضوعی را بیان می‌کند که سقراط فرصت را برای بررسی دینداری مغتنم می‌یابد؛ بر همین مبنا مکالمه‌ای نه چندان طولانی با اوتیفرون در مورد اینکه دینداری چیست؟ شکل می‌گیرد. سقراط با روش پرسش و پاسخ‌های متوالی سعی در کشف مفهوم دینداری یا نشان دادن تفکر غلط اوتیفرون در مورد دینداری دارد، هر چند که در نهایت بحث به نتیجه‌ای قطعی نمی‌رسد ولی تا حدودی در مورد دینداری و ماهیت واقعی آن سخن می‌رانند.

من ترجیح می‌دهم به جای صحبت در مورد موضوع این رساله (که برایم جذاب نیست) برخی از جملات این رساله را برایتان بازگو کنم تا توجهی بیشتر به آنها شود:

در ابتدای صحبت سقراط از ملتوس و دادخواهی او صحبت می‌کند و می‌گوید: "ادعایی است که بی‌گمان مایه شهرت او خواهد شد..."

اوتیفرون به سقراط می‌گوید: " ... می‌داند اینگونه تهمتها در مردم زود اثر می‌بخشد..." منظورش ادعای ملتوس در مورد آوردن خدایان تازه توسط سقراط است.

اوتیفرون عبارت دیگری هم می‌گوید که به نظر من در مورد ما نیز صدق می‌کند: " مردم آتن با کسی، هر چند از حیث دانایی خارق‌العاده باشد، کار ندارند به شرط آنکه درصدد بر نیاید که آنچه می‌داند به دیگران بیاموزد. ..."

در بحث اصلی این رساله نیز عبارات جالبی وجود دارد:

در جایی بیان می‌شود که همه قبول دارند گناهکار باید مجازات شود ولی آنچه محل اختلاف است این است که " کدام کس مرتکب گناه شده است و گناهش چیست و کی و کجا گناه از او سر زده است." و گاهی نیز " نزاع و اختلاف بر سر آن است که گروهی آن عمل را موافق عدل می‌دانند و گروهی مخالف عدل" در واقع اینکه گناه چیست هم مورد توافق همگان نیست. پس محل اختلاف در چیستی گناه و کیستی گناهکار است!

همان‌طور که گفتم با سقراط در مورد دینداری موافق نیستم، از سویی همان‌طور که سقراط، اوتیفرون را سرزنش می‌کند که حوصله بحث ندارد می‌تواند به بی‌حوصلگی من هم خرده بگیرد چون حوصله ندارم توضیح دهم چرا دینداری را جزئی از عدالت نمی‌دانم و در مبنای فکری سقراط در مورد دین با او اختلاف نظر دارم.

پس این پست را با قبول سرزنش سقراط به پایان می‌برم و به او باز هم می‌گویم: " تو خوبی! تو با حوصله‌ای! تو درست می‌گی" و ختم این پست را اعلام می‌کنم.


پ.ن: من سقراط رو خیلی دوست دارم ولی به گمونم اگه همعصرش بودم از حجم مکالماتش خسته می‌شدم. خیلی حرف میزنه!!!?


سقراطافلاطونفلسفهچالش تاریخ و ادبیات جهانتاریخ و ادبیات جهان
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید