احتمالا خیلیهامون با این سوال مواجه شدیم "بمونم یا برم؟" . منظورم لزوما مهاجرت به کشوری غیر ایران نیست. مثلا مهاجرت به تهران، یا از یک شهر به شهر دیگه و یا مهاجرت معکوس به نقاط حومه شهر و روستاها. برای همین اپیزودی با عنوان Should I stay or Should I go از پادکست Am I Normal? توجه من رو به خودش جلب کرد. در این اپیزود از پادکست مونا چلبی تعریف میکنه که چطور تصمیم گرفته بین لندن- جایی که به دنیا اومده- و نیویورک -جایی که رشد پیدا کرده انتخاب کنه.
عموما هرچه از سنمون میگذره تصمیمگیری برامون سختتر میشه. زمانی که بیست ساله هستیم نهایتش یه کوله داریم، چندتا لباس و کتاب و ... که احتمالا خیلی راحتتر میتونیم از اونها دل بکنیم. اما هرچی پیش میریم وابستگیهامون نسبت به افراد و اشیا در اطرافمون بیشتر میشه و حتی شاید مسئولیتهامون در نتیجه سختتر تصمیمگیری میکنیم. ممکن یکی از علتهاش هم این باشه که هر تغییر ممکنه آخرین باشه! در نتیجه فشار و ترس بیشتری رو تحمل میکنیم.
انتخاب محل زندگی یکی از تصمیمات بزرگ زندگی است. هر کدام از دو محل میتونه ویژگیهای متفاوتی داشته باشه که توی تصمیمگیری ما موثر باشه. مثل شلوغی و پویایی در مقابل دنج و آروم بودن، دسترسی به امکانات رفاهی و خدمات پزشکی در مقابل امکانات محدود، فضای سبز و هوای پاک در مقابل آلودگی شهرهای بزرگ، خانوادمون که در یک شهر هستند و مثلا دوستانی که در شهر دیگه داریم، موقعیت ازدواج در دو شهر، سیستم حملونقل عمومی و ترافیک، نحوه مدیریت بحرانها و اتفاقاتی شبیه پاندمی در دو نقطه، میزان درآمدی که در دوشهر به دست میآوریم، میزان پیشرفتی که از کار کردن در هریک از دو شهر به دست میاریم و ...
نهایتا تصمیماتی شبیه این که جز تصمیمات بزرگ به حساب میاد خیلی جواب قطعی و مطمئنی نداره و بعد از تصمیمگیری باید مدتی رو سپری کنه تا ببینی نتیجه اونطوری بوده که انتظار داشتی یا نه؟ تو اینطور انتخابها معمولا فقط میتونیم فکر کنیم و طبق اولویتبندیهامون انتخاب کنیم.
این رو نوشتم تا دری باشه برای گفتوگو در این زمینه. نظرتون راجع به تغییر محل زندگی چیه؟ آیا تا به حال تجربه مهاجرت داشتید؟ خوشحال میشم قصهی شما رو از این تجربه لب مرزی بشنوم.
شما اگر در موقعیت اینطوری قرار بگیرید چه سوالهایی از خودتون میپرسید؟