ویرگول
ورودثبت نام
Saye_dar_tariki
Saye_dar_tariki
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

قديس تر از هر جا

چشم ناپاكان از روي ماه تو دور

گر مهرت مرا باشد، مستغنيم ز نور

گر بگويم شرحي ز خواسته ي دل خويش

حضور تو مرا باشد تنها مايه ي سرور

آنجا كه لب شيرينت سخني نكهتم كند

باشد قديس تر از هر جا حتي كوه طور

چو ديدم خاكساريت را بر اوج قله ها

شكستم ظرف بي مايه ي غرور

انگار تو خورشيدي كه بهتر از هر شمعي

پروانه وار آيم به تو اي بهتر از شمعان كور

هر چه گريه كردم نشد باغچه ي دل خاموش

چه آتشي بر دلم كاشتي ؟بيشتر از ديگ و تنور

جواب من براي عاقلان فهميده اين باشد

عشق مسئله ي لاينحليست، ماوراي شعور

عرفانشعرادبيات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید