ویرگول
ورودثبت نام
شیرین صفردیمان
شیرین صفردیمان
شیرین صفردیمان
شیرین صفردیمان
خواندن ۴ دقیقه·۲ روز پیش

چطور نه بگوییم؟ تجربه واقعی یادگیری مهارت نه گفتن

ساعت ۱۰ شب بود، با آرتین توی خیابون دربه‌در دنبال پرینت رنگی بودیم. از این‌ور خیابون به اون‌ور خیابون؛ مگه جایی باز بود؟

پشت یه چراغ قرمز بودیم، روی خط عابر پیاده. آرتین گفت: «مامان، واقعاً دیگه نمی‌تونم راه برم، خواهش می‌کنم بریم خونه.» اما من چاره‌ای نداشتم؛ باید حتماً یه مغازه‌ی پرینت رنگی پیدا می‌کردم، چون به دوستم قول داده بودم عکس سبد یلدا رو براش بفرستم.

چون نتونسته بودم در مقابل درخواست نابجای دوستم نه بگم، حالا باید با عجله کارم رو پیش می‌بردم.

قدرت نه گفتن

من به‌ شخصه توانایی نه گفتنم خیلی کمه؛ در حدی که بچه رو خسته و کوفته با خودم کشوندم توی خیابون و الان درگیر عذاب وجدان مادرانه هم شدم. گل بود به سبزه هم آراسته شد!

هر بله‌ی بی‌جا، یک بار اضافی بر دوش ماست.
هر بله‌ی بی‌جا، یک بار اضافی بر دوش ماست.

این‌که بتونیم به درخواست دیگران جواب منفی بدیم، باید توانایی و هنر نه گفتن داشته باشیم. البته منظورم این نیست که دیگه هر کی هر درخواستی داشت بگیم نه.

ما باید نسبت به شرایطمون، موقعیت و درخواست رو بسنجیم و بتونیم عاقلانه رد کنیم.

چرا نه گفتن سخته

دلایل این‌که نمی‌تونیم پاسخ منفی به درخواست بقیه بدیم زیاده و برای هر کدوممون فرق داره. مثلاً خودِ من به خاطر این‌که غرورم رو از دست ندم و بگم می‌تونم و بلدم، نمی‌تونم نه بگم.

اما یه بررسی ریز کردم و به این فهرست از دلایل رسیدم:

• از طرد شدن می‌ترسیم

• علاقه داریم همه رو راضی نگه داریم

• احساس گناه می‌کنیم

• از به‌وجود اومدن تنش و دلخوری می‌ترسیم

• عزت نفسمون کمه

• می‌ترسیم فرصت‌هامون رو از دست بدیم

• اولویت‌بندی نداریم

• بیش از حد دلسوزیم

• غرورمون اجازه نمی‌ده

می‌دونم فهرست بلند و بالاییه، اما برای هر کدوممون ممکنه یکی دو موردش درست باشه و همون باعث بشه ما نتونیم با درخواست بقیه مخالفت کنیم.

نه گفتن، یعنی اولویت دادن به خودمون بدون احساس گناه.
نه گفتن، یعنی اولویت دادن به خودمون بدون احساس گناه.

آسیب‌های نه نگفتن

مطمئناً همه‌مون می‌دونیم و تجربه کردیم که این ناتوانی در نه گفتن چه آسیب‌هایی می‌زنه.

یادمه یک بار به خاطر این‌که نتونستم به دوستم بگم نمی‌تونم خونه‌تون بیام و درخواستش رو رد نکردم و رفتم خونه‌شون؛ رفتن همانا، یه کتک مفصل از مامان خوردن همانا.

اگه این آسیب نیست، پس چیه؟

ولی اگه بخوایم جدی باشیم، بهتره یه مروری بکنیم که وقتی نمی‌تونیم نه بگیم چه بلایی سرمون میاد:

• کم‌کم خسته و فرسوده می‌شیم

• دچار استرس مزمن می‌شیم

• عملکردمون در کار یا زندگی روزمره کم می‌شه

• روابطمون دچار آسیب می‌شه

• هویت و عزت نفسمون رو از دست می‌دیم

• به مشکلات جسمی دچار می‌شیم

نه گفتن این همه پیامد منفی داره و به ما این هشدار رو می‌ده که اگه مدام در حال بله گفتن هستیم، باید خودمون رو جمع‌وجور کنیم و دنبال تقویت مهارت نه گفتن باشیم. اگه قبول دارین، ادامه‌ی مقاله رو با من باشین.

راه‌های تقویت قدرت نه گفتن

تا این‌جا متوجه شدیم که پذیرفتن بار مسئولیت بیش از حد برامون خطرناکه، اما به قول معروف هر دردی را درمانی هست جانم:

_ یکی از راه‌کارهاش اینه که جرأت بیان خواسته‌ها و نیازهامون رو در قالبی محترمانه و بدون تنش تمرین کنیم.

_ وقتی می‌خوایم درخواستی رو رد کنیم، خیلی ساده و مستقیم بیانش کنیم و توضیح اضافه ندیم.

_ شاید مسخره به نظر بیاد، ولی با خودمون تمرین کنیم. جلوی آینه با خودمون، خیلی ساده و راحت درخواست‌های تمرینی‌مون رو رد کنیم.

_ اول شنونده‌ی خوبی باشیم و بذاریم طرف مقابلمون کامل درخواستش رو بگه و بعد با احساس همدردی و تأیید احساس و موقعیتش بهش بگیم الان توانایی انجام این درخواست رو ندارم. این باعث می‌شه نه گفتن برامون راحت‌تر بشه.

_ بخش بزرگی از ناتوانی ما در نه گفتن به خاطر اینه که برای خودمون ارزش قائل نیستیم. این‌جاست که باید عزت نفسمون رو با تمرین‌های خودمراقبتی بالا ببریم.

نه گفتن هم یک مهارته، مثل هر چیز دیگه باید تمرین بشه.
نه گفتن هم یک مهارته، مثل هر چیز دیگه باید تمرین بشه.

چرا باید نه گفتن رو یاد بگیریم

این‌که نمی‌تونیم در مقابل درخواست دیگران نه بگیم، کلی آسیب به همراه داره؛ پس منطقی‌ترین کار اینه که مهارت نه گفتن رو در خودمون پرورش بدیم.

سال‌های پیش که توی یه شرکت کار می‌کردم، تازه فهمیدم که نه گفتن بلد نیستم.

هر وقت کارفرما ازم کاری می‌خواست، بدون هیچ مکثی قبول می‌کردم و حتی به خودم افتخار می‌کردم که همه‌فن‌حریفم و خودم رو به آب و آتیش می‌زنم تا کارم رو انجام بدم.

با خودم می‌گفتم «چقدر متعهدم!» اما بعد فهمیدم این تعهد نبود؛ اولاً به خودم و خانواده‌ام ظلم می‌کردم و بعد، توقع کارفرما روزبه‌روز بیشتر می‌شد.

یه روز تصمیم گرفتم که آروم و محترمانه به درخواست‌های نابجای کارفرما نه بگم. و اون موقع بود که فهمیدم نه گفتن نه دنیا رو به هم می‌ریزه، نه چیزی ازم کم می‌کنه و سرم هم از تنم جدا نشد!

حرف آخر

اگه بخوایم زندگی رو برای خودمون و اطرافیانمون آسون‌تر کنیم، بهتره نه گفتن رو یاد بگیریم؛ حتی به نظر من خودمون هم باید جنبه‌ی نه شنیدن رو داشته باشیم. با این مهارت می‌تونیم ارزش خودمون رو حفظ کنیم و توقع دیگران رو از خودمون بیش از حد بالا نبریم.

بگین که من تنها نیستم و از تجربه‌هایی که توی رودربایستیِ نه گفتن گیر کردین برام تعریف کنین

احساس گناهاسترس مزمنعذاب وجدانمهارتهنر نه گفتن
۷
۲
شیرین صفردیمان
شیرین صفردیمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید