سینا·۳ سال پیشداغآفتاب تیز میتابه. یه پسربچه نشسته رو خاک، یه ذرهبین با دستهی مشکی هم دستش. دهنش بازه و داره میخنده. از توی ذره بینش اگه نگاه کنی، یه مو…
سینا·۵ سال پیشهیچوقت شروع نشدسر جایم میخکوب شدم. خشکم زد. انگار صاعقه ای خورد به فرق سرم. خودم را آن پایگاه آمریکایی میدیدم که جمهوری اسلامی بمبارانم میکرد.
سینا·۵ سال پیشفکر، شعله ی سوزانگاهی ذهن هیزمی است که افکار از آن شعله ور می شوند. این شعله ها میگسترند و سراسر روان آدمی را به آتش می کشند.
سینا·۵ سال پیشجهان را بیخیال، قهوه ات یخ کردخورشید مستقیما می تابه به پس کله ی اینجانب. باد خنکی میوزه وباعث میشه برای اندک زمانی این نیزه های زرین رو که پس کله ی اینجانب رو مورد عنای…
سینا·۵ سال پیشانسان شریف!انسان شریف، هرگز با این صفت شناخته نمی شود. انسان شریف، محکوم به حذف است. انسان شریف...
سینا·۶ سال پیشGray is warmest color!My world is gray Gray means to me Some kind of separation Separation between Pulp Stuff Every color in gray fades out So you see purity
سینا·۶ سال پیشما را به سخت جانی خود این گمان نبودتنها چیزی که میدانم این است که سخت بود. آن هم چون دیگرانی که در این دو بازه همراهم بودن ابراز داشتند که سخت است، اینطور به خاطرم مانده بود.…