مطلب جلسه گذشته خاتمه پیدا کرد به تمرین ترکیبی، ترکیب توجه به درون (شمارش تنفس) و توجه به بیرون ( توجه برای شمارش تعداد حروف خاصی در یک تصویر با حروف بهم ریخته از الفبای انگلیسی)...
و تجربه کردید که، تقسیم ارادی توجه به دو بخش درون و بیرون، کار راحتی نیست و از چیزی که در ابتدا به نظر می رسد دشوارتر است...
این تمرین ها به خوبی نشان می دهند که، تنظیم هیجان هم کار چندان راحتی نیست...
وقتی در موقعیت هیجانی قرار می گیریم، نیاز هست که، هم به تغییرات بدنی خودمون توجه کنیم و هم به اتفاقی که در حال رخ دادن است تا بتونیم پاسخ رفتاری مناسب را در موقعیت داشته باشیم...
بنابراین انجام این سری تمرینهای ترکیبی می تونه شما را در تنظیم هیجانات، توانمندتر کند...
پیش از ادامه مطالب نیاز می بینم که در مورد مطلبی مهمی که در گروه تلگرامی مطرح شد در اینجا هم صحبت کنم ....
در جلسات آموزشی Brain Gym در کنار معرفی تمرین ها و بازی ها، من دانش افزایی و آموزش مفاهیم مرتبط با توانمندی های مغزی رو هم دارم.... و در خلال آموزش ها هر زمان فعالیت مغزی جدید معرفی می شود، در مورد آناتومی مغزی مرتبط با آن هم صحبت می کنم ... اما برخی دوستان سوالشون این بود که آیا واقعا مطرح کردن محل خاص هریک از فعالیت های مغزی در دانش افزایی و تمرینات باشگاه مغز ضروری ست؟
به عنوان مثال آیا اینکه افراد جای دقیق محل توجه ارادی را در مغز بدانند، اینکه بدانند توجه ارادی در ناحیه پیشانی اتفاق می افتد و ضمن انجام این توجه نورون های این ناحیه از مغز در حال فعالیت است، آیا کمکی می کنه؟ برخی عزیزان در گروه تلگرامی معتقد بودند که، همین که ما کارکردهای مختلف مغز (مثل انواع توجه، حافظه، کارکردهای اجرایی و ... ) رو بشناسیم و تمرین ها و بازی های مفید برای توانمندکردن این کارکردهای مغزیمون رو بدونیم و یاد بگیریم کافی ست و انجام اون تمرین ها می تونه مغز ما رو توانمندتر کنه حتی اگر ندانیم که این تمرین ها دقیقا در کدام ناحیه از مغز ما اثرمی گذارد.....
شما در این مورد چطور فکر می کنید؟
همانطور که می دانید هر یک از اعضای بدن، در مغز درای نورون های اختصاصی هستن و به واسطه همین موضوع پیام ها بین مغز و اندام ها رد و بدل می شود....
هریک از اندام ها، پیام های خود را از طریق سیستم عصبی به مغز ارسال می کند و مجدد از مغز هم پیام به اندام مورد نظر مخابره می شود ...
به تصویر زیر نگاه کنید...
همان طور که در تصویر مشخص است، هر عضوی در بدن، دارای محل مشخص برای پردازش اطلاعات در مغز است...
امروزه با پیشرفت تکنولوژی، برای بهبود توانایی هر یک از اندام ها، (در صورتی که دچار ضعف باشند) و یا در بالابردن توانایی در ورزشکاران حرفه ای، این امر میسر است که با تحریک الکتریکی و یا مغناطیسی، منطقه نورونی خاص اون عضو در مغز، انتقال پیام عصبی رو به اون ناحیه افزایش بدیم و باعث تحریک بیشتر و تقویت اون عضو بشویم....
امروزه ثابت شده است که، اگر شما در باشگاه بدن سازی مشغول کار روی عضله های بدنتون هستید برای نتیجه گیری بالاتر و بهتر، ضمن استفاده از دستگاه های بدن سازی، به عضله مورد نظر هم توجه کنید و یا به اون فکر کنید... در این صورت تاثیر اون دستگاه روی اون عضله خیلی بیشتر خواهد بود....
( برای مثال اگر روی تردمیل هستید و هدف از انجام این تمرین برای شما تقویت عضله ساق پا است.. پس ضمن دویدن روی تردمیل به عضله ساق پاتون هم فکر کنید و در نظر بگیرید که انجام این فعالیت برای تقویت این عضله است... در این صورت اثر تمرین روی عضله ساق پای شما افزایش خواهد یافت).
پژوهش ها ثابت کرده اند و مقالاتی هم در این مورد وجود دارد که نشان می دهد:
به عنوان مثال، اگر ما با کمک دستگاه تحریک مغناطیسی مغز (TMS) ناحیه عضله شصت دست را مورد تحریک قرار دهیم... و برای فعال شدن این عضله برای مثال نیاز به 100 واحد انرژی باشد،
حالا، اگر از فرد بخواهیم که به عضله مورد نظر روی دستش توجه کند و یا به اون عضله فکر کند، اینبار برای تحریک این عضله نیاز به 100 واحد انرژی نداریم، اینبار با 60 واحد انرژی هم می توانیم آن را فعال کنیم...
معنی این حرف این است که، توجه به عضله مورد نظر و یا فکر کردن به اون، قدرتی برابر 40 واحد انرژی دستگاه تحریک مغناطیسی را خواهد داشت...
تمام مواردی که خدمتتون گفتم اشاره به این موضوع داره که،
اگر شما بدانید که ضمن انجام هر تمرین و یا بازی، کدام ناحیه از مغز شما درگیر فعالیت است و اون ناحیه رو در ذهنتون در نظر بگیرید، اثر اون تمرین و یا اون بازی در اون ناحیه از مغز شما افزایش خواهد یافت....
بنابراین دلیل اینکه من هم در فواصل مطالب، آناتومی مغز رو هم مطرح می کنم به همین دلیل است....
هر مطلبی که در Brain Gym ارائه می شود هدفمند است و هدف اصلی هم بهبود هرچه بیشتر توانایی های مغزی ست ....
برای شروع و ورود به بحث این جلسه:
ابتدا لطفا چند تنفس عمیق سه مرحله ای (دم عمیق و پر کردن کامل شکم از هوا – نگه داشتن هوا و شمارش آرام تا عدد 5 – خروج هوا به آرامی از بینی) رو انجام بدهید ... و توجه خودتون رو برای ادامه مطلب به موضوع بررسی هیجان ها و احساس های بدنی برگردونید...
موضوع حس های بدنی و هیجان ها رو در جلسه گذشته زیر عنوان توجه درونی مطرح کردیم...
جایگاه "توجه درونی" در مغز منطقه ای به نام اینسولا است....
یعنی هر زمان شما به حس های بدنی خودتون فکر می کنید و یا به آنها توجه می کنید (مثلا ضربان قلب، تنفس، تعریق، لرزش دست و پا، خشکی دهان و ....) منطقه اینسولا در مغز فعال می شود....
به تصویر توجه کنید تا جایگاه مغزی اینسولا رو ببینید.
اگر به تصویر سمت چپ دقت کنید، در تصویر، روی مغز یک شیار عمیق قابل مشاهده است به اون شیار، شیار جانبی گفته می شود (Lateral Sulcus)...
همان طور که در تصویر سمت راست مشخص است، اگر مغز رو از ناحیه شیار جانبی اون باز کنیم در درون مغز منطقه ای وجود دارد به نام "اینسولا" ، این همون ناحیه ای است که وقتی به حس های بدنیتون توجه می کنید شروع به فعالیت می کند.
بنابراین اینبار ضمن توجه به تنفس و ضربان قلبتون و یا سایر حس های بدنیتون می تونید این ناحیه رو هم در ذهنتون بیارید....
برای اینکه مدیریت صحیحی روی هیجان ها داشته باشیم 3 مورد در کنار یکدیگر لازم است:
1. توجه به تغییراتی که در درون بدن مان اتفاق می افتد ( توجه به حس های بدنی)
2. مرتبط کردن این تغییرات با هیجانات درست
3. استفاده از دامنه واژه گانی غنی (سواد عاطفی گسترده)
باید بیاموزیم که احساسات مختلفی که در درونمان تجربه می کنیم با چه واژه هایی مرتبط هستند تا بتوانیم آنها را بیان کنیم ....
واژه ها، فقط ابزار رابطه برقرار کردن با دیگران نیستند و حرف زدن با آنها...
واژه ها و کلمات ابزار برقراری رابطه هر فرد با خودش هم هست... ابزار اصلی تفکر کلمه ست...
وسعت واژه هایی که شما یاد می گیرید، یعنی وسعت تفکر شما، یعنی درک درست و صحیح آنچیزی که در هر لحظه تجربه می کنید...
در زبان فارسی ما از واژه های "احساس می کنم" و "احساسات" استفاده می کنیم اما در دو موقعیت مختلف، که هر کدام از موقعیت ها به موارد متفاوتی اشاره می کنند ...
"احساس می کنم" هم برای اشاره به حس های بدنی استفاده می شود و هم برای بیان هیجان ها...
مثلا :
ما در فارسی می گوییم: من احساس سرگیجه می کنم ... من احساس دلپیچه می کنم ...
همچنین می گوییم: من احساس ترس می کنم، من احساس اضطراب می کنم ...
همان طور که می بینید، کمه احساس در دو موقعیت مختلف استفاده می شود که از نظر معنایی با هم تداخل دارند...
مورد اول اشاره به حس های بدنی دارد (سرگیجه، دلپیچه، تعرق، ضربان قلب، تنفس، لرزش دست و پا و ... ) و مورد دوم اشاره به هیجان ها دارد (ترس، اضطراب، شادی، خشم، غم، نفرت، حسادت و ...).
ولی در هر دو حالت ما از یک فعل برای بیان آن ها استفاده می کنیم...
و شاید یکی از دلایلی که باعث می شه ما ایرانی ها در تنظیم هیجاناتمون ضعیف باشیم موضوع استفاده از واژه هاست... چون در بیان مفاهیم متفاوت، واژه های یکسان استفاده می کنیم که در برخی موارد با وجود شباهت ظاهری، باهم تضاد معنایی دارند...
بنابراین برای مدیریت صحیح هیجان ها، در مورد این موضوع هم لازم است که هشیار باشیم.... و در مورد شناسایی هیجان ها و واژه هایی که برای انواع هیجان ها و حس های بدنی به کار می بریم و همچنین تفاوت آنها با دقت بیشتری عمل کنیم.....
همانطور که می دانید و احتمالا تجربه کرده اید، داشتن احساس های منفی، مثل احساس گناه، نداشتن عزت نفس، ترس از تنهایی و تنها ماندن، می تواند روی رفتارهای ما اثر بگذارد و باعث بروز پرخاشگری، استرس و دستپاچگی در ما شود....
همچنین، قرار گرفتن در معرض رویدادهای تلخ، شنیدن خبرهای ناخوشایند، هم کلام شدن با افراد ناامید، همگی می تونه محرک احساس های منفی در ما باشد و در طی روز هم روی کارکرد مغزی ما اثر بگذارد...
به عنوان مثال،
فرض کنید که یک روز موقع بیرون رفتن از خانه، شاهد یک تصادف دلخراش باشید... در این صورت براتون پیش اومده که طی روز هم اون صحنه رو چندین بار به یاد بیارید؟ تجربه این رو داشتید که اون حادثه منجر به برانگیختن احساس های منفی در شما بشود و طی اون روز و یا روزهای بعد از اون، روی فعالیت های شما اثر بگذارد؟
پیشنهاد شما برای اینکه بتونیم اثر این موضوع رو کم کنیم چیه؟
موضوعی که الان داریم در موردش صحبت می کنیم، اشاره به "توجه منفی" و "توجه مثبت" دارد...
یکی از کارهایی که می تونیم در کنترل اثر این موضوع انجام بدهیم اینه که، در موقعیت ها و حوادث ناگوار تلاش کنیم که توجه خودمون رو از روی موضوعات منفی به سمت موضوعات مثبت جابجا کنیم... یعنی نوعی از توجه انتخابی و هدایت توجه که باید با آگاهی و اراده شما اتفاق بیافتد...
این موضوع جابجا کردن توجه (از روی موضوعات منفی به سمت موضوعات مثبت) فقط مربوط به حوادث نیست...
این موضوع در روابط بین فردی هم صدق می کند.... در ارتباط هامون هم با افراد مختلف، وقتی متوجه تغییرات بدنیمون ( حس های بدنی مثل تغییر در ضربان قلب و تنفس ، تغییر دمای بدن) به سمت هیجان های منفی می شویم تلاش کنیم که توجه خودمون رو از روی نقاط منفی آدم مقابلمون به سمت نقاط مثبت ببریم تا بتونیم در کنترل هیجانات منفیمون بهتر عمل کنیم....
به عنوان تمرین لطفا به تصویر زیر با دقت نگاه کنید...
ابتدا توجه خودتون رو به طور کامل به نقاط منفی تصویر بدهید.....
با دقت نگاه کنید و تمام موارد منفی که به نظرتون می رسه و هم هیجان های منفی که در شما ایجاد می شود رو لطفا در برگه خودتون یادداشت نمایید...
عزیزانی که در زمان تدریس آنلاین این مبحث در گروه تلگرامی حضور داشتند نظرات متفاوتی رو مطرح کردند که در زیر به تعدادی از آن ها اشاره می کنم:
غذای خوب و سیرکننده وجود ندارد. خانه خیلی محقر است. وسایل گرمایشی مناسبی در دسترس نیست.
احساس یاس و ناامیدی – حسرت – سرافکندگی – شرمندگی – خجالت – تنهایی و بی کسی – خشم – ناراحتی –
تغییر در ضربان قلب و بالا رفتن نبض – احساس سرما در بدن -
برای ادامه تمرین این بار می خوام که به موارد مثبت تصویر توجه کنید....
تلاش کنید که نقاط مثبت رو در تصویر ببینید و همچنین هیجان های مثبتی رو که به خاطر این مساله در شما ایجاد می شود، سپس تمام موارد را در برگه خودتان یادداشت کنید.
نظر بعضی از عزیزانی که در زمان تدریس آنلاین این مبحث، در گروه تلگرامی حضور داشتند به شرح زیر است:
کنارهم بودن همه اعضای خانواده – وجود دو نعمت گرانبهای پدر و مادر – سلامتی – داشتن غذایی برای خوردن هرچندکم – داشتن سقف و سرپناهی بالای سر – لباسی برای پوشیدن و محفوظ ماندن بدن از سرما و گرما –
حس گذشت و فداکاری – مهربانی – استقامت – امید به آینده –
احساس شادی به خاطر دورهم بودن همه اعضای خانواده – ضربان قلب نسبت به قبل آروم تر شده –
احساس سرما در بدن
الان یک تجربه خیلی جالبی رو با هم داشتیم ......
با اینکه موقعیت یکی بود و تصویر عوض نشد ... اما با تغییر توجه خودمون از نقاط منفی به مثبت ... حس های بدنی و هیجان هامون رو تغییر دادیم...
اگر آماده هستید تمرین رو با تصویر دیگری ادامه بدهیم...
تصویر زیر را با دقت نگاه کنید...
به تصویر توجه کنید و تمام موارد منفی که به نظرتون می رسه و همچنین هیجان های منفی که در شما ایجاد می شود رو لطفا در برگه خود یادداشت نمایید...
عزیزانی که در زمان تدریس آنلاین این مبحث در گروه تلگرامی حضور داشتند نظرات متفاوتی رو مطرح کردند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می کنم:
نداشتن کلاس و امکانات اموزشی مناسب، نشستن روی زمین سفت بدون زیرانداز مناسب،
بی علاقگی، احساس بدبختی، آوراگی، فقر و بیچارگی، ناامیدی، احساس حقارت، تنهایی، غم، خشم
در درونم احساس دلهره داشتم -
حالا تلاش کنید که نقاط مثبت رو در تصویر ببینید و همچنین هیجان های مثبتی رو که به خاطر این مساله در شما ایجاد می شود... به همه موارد توجه کنید و در برگه خودتون یادداشت نمایید.
نظر بعضی از عزیزانی که در زمان تدریس آنلاین این مبحث، در گروه تلگرامی حضور داشتند به شرح زیر است:
نشستن در طبیعت، وجود هوای پاک و آسمان آبی، وجود مناظر زیبای طبیعی در اطراف
احساس عشق، امید، مهربانی، صبر و تحمل، مسئولیت پذیری معلم، دلسوزی، عشق به یادگیری، امید به موفقیت های آینده
نکته مهم: .... در موقعیت های تلخ، مثل زلزله، آتش سوزی و موقعیت های مشابه، جابجا کردن توجه از روی مسائل منفی و توجه به موقعیت های مثبت، امکان پذیر نیست ....
بنابراین تلاش کنید که در حوادثی که بار هیجان منفی زیادی دارند، برای کنترل اثر بالای نقاط منفی، توجه خودتون رو به بخش های خنثی موقعیت هدایت کنید...
برای تمرین لطفا عکس زیر را با دقت نگاه کنید.
به نظر شما چه نقاطی در این تصویر خنثی محسوب می شود که بتوانیم توجهمون رو به اونها جلب کنیم؟
منظور از توجه به نقاط خنثی، یعنی توجه به اطلاعات حاشیه ای به جای تمرکز کردن بر موضوع دارای بار هیجانی منفی، این کار به این دلیل صورت می گیرد که فرد بتواند با تغییر موقعیت توجه خود به کنترل هیجان ها و حس های بدنی منفی خود کمک کند...
در تصویر بالا، تغییر دادن توجه از موضوع اصلی به سمت آسمان و یا درخت های اطراف و یا خیابان، به معنی توجه به نقاط حاشیه ای و خنثی است....
در صورت تمایل می توانید، با پیوستن به گروه تلگرامی Brain Gym، مطالب رو در زمان تدریس آنلاین، همراه من و دوستان عزیز حاضر در گروه، دنبال کنید..
با تشکر از توجه شما
دکتر سمیه پورمحمدی