سبزک؛-·۱۵ روز پیشبانوی یلدا،خورشیدمیپرد در چشمم آب انار،اشک میریزم،مادرم میخندد،رعنا هم:)#سهراب-سپهری
سبزک؛-·۱ ماه پیشماشین چیه بابا؟این شاید یه داستان تاثیر گذار باشه!شایدم خیلییی خنده دار.دیگه بستگی داره به چه نیتی بخونینش!(یه متن متفاوت از سبزک)
سبزک؛-·۱ ماه پیشداستانک:شاید ستارهشاید دنباله؟(بنظرم قبل از خواندن این متن،داستانک ساحل و توهم رو بخونین)
سبزک؛-·۱ ماه پیشبچه داستانک:نور؟شب،ظلمت،ماه،نور..تضاد ها،زیبا هستند.زیپ سوییشرتم تا نصفه بالاست.سعی میکنم به ماه خیره نشوم؛تلاشم بی فایده است.برق خیره کننده اش و هاله نقر…
سبزک؛-·۱ ماه پیش-این داستان:بازگشتسلاااااممم:))یه سلام گندهمنده به همه رفقای ویرگولی خودم:)))حال شما چطوریاس؟همین الان اومدم،و فهمیدم دو ماه از آخرین ظاهرشدنم توی ویرگول گ…
سبزک؛-·۳ ماه پیشداستانک:تیک،تاکصدای مضخرف ساعت.مگر دل یک دختر ۱۷ساله تنها،چقدر برای درد و مشکلات جا دارد؟