
( در حقیقت فیلم خیلی قابل اسپویل نیست اما اگر میخواید روند داستانی رو برای اولین بار ببینید بهتره که ابتدا فیلم رو تماشا کنید بعد این یادداشت رو بخونید😁 )
فیلم perfect days انقلابی نه در سیاست بلکه در نگرش و زیر سوال بردن جهان برای مردمی ست که زندگی را نه به مثابه زیستن بلکه تنها برای صرفا سپری کردن میگذرانند , جایی که بی هیچ شعار و ادا اطفاری شخصیت های متضاد و موازی ساخته میشود و در یک فیلم , سمفونی پنجم بتهوون به ما نمایش داده میشود. جایی که به تنهایی تمامی فراز و نشیب های زندگی را در قالب مردی میانسال میبینیم که پایه ثابت شخصیتش لبخند و کم و حرفیست , مردی که ابتدای فیلم شخصیتی قوی و استوار دارد طوریکه در مقابل مادری که پس از دیدن دست های او در دست فرزندش سریع با دستمال مرطوبی به جان دست های پسرک می افتد باز هم (مرد) لبخند میزند و انگار برایش مهم نیست , اما در پایان فیلم به وضوح او را در برابر طوفان های غمناک زندگیش بی دفاع و سیگار بدست میبینیم .

فیلم در حقیقت زندگی روتین یک توالت شور (هیرایاما) را نشان میدهد که برخلاف وجه اجتماعی خود شاد و سرزنده است و هر روز صبح با صدای جاروی رفتگری بر میخیزد و با رغبت به کار خود میپردازد در واقع ما تا اواسط فیلم شاهد همین زندگی تکراری اما با چاشنی های اندکی مثل تاکاشی و دوست دخترش یا وجود دختر غمگین در نیمکت بغلی پارک یا بازی دوز در آیینه دستشویی هستیم در واقع شخصیت خردمند خلق شده در فیلم انگار که زندگی را در لحظت خرد و کوچک آن جستو جو میکند همان لحظاتی که برای ورود یک نفر به دست شویی بیرون می آید و به درختان مینگرد و لبخند میزند حتی وقتی نما درخت ندارد به سایه های آن خیره میشود و باز لبخند . هیرایاماقاب های زیبای درختان پارک را میبیند و از آنها عکس میگیرد یا پیرمرد دیوانه شهر را جدی میگیرد و دنبال میکند . باری مرد میانسال داستان همواره در تلاش زیستن در انکنون و جایی در گوشه و کنار زندگی است و هر دم را به حد خود غنیمت میداند

اما جدال شخصیت هیرایاما از زمان حضور خواهر زاده خود آغاز میشود جایی که بالاخره روزمرگی های همیشگی زندگی او شکسته و رنگی زیبا میگیرد که در نهایت با آمدن خواهر و بردن آن و فراغ دیدن هم شیره و سکوت بین آن دو , مرد را باغمی رو به رو میکند که استفا تاکاشی و نبود جایگزین بر آن می افزاید و در جایی که مرد با دیدن زن مورد علاقه اش در آغوش مردی دیگر به اوج خود میرسد انگار که فیلم به زیبایی جدال انسانی خردمند و تودار را در زندگی نشان میدهد که فراز اندوه و شادی او چگونه است , من این فیلم را به سمفونی پنجم بتهوون و یا نقاشی تشبیه میکنم که یک جا جدال شخصیتی خردمند را در پستوی یافتن راهی برای زیستن نشان میدهد , زیستنی به دور از شعار زدگی و روشن فکری بلکه تنها برای زندگ و خالصانه زیستن انجام میشود

فیلم در نقاط مختلف کنایه ای هم به دنیای مجازی میزند که چگونه نگاه کردن به اطراف و سرسرا ها و طبیعت را از آدمی گرفته و جای آن یک صفحه نورانی به او هدیه داده .
فیلم پرفکت دیز برخلاف اکثر فیلم های مدرن بسیار معصومانه و خالص است نه ادعای روشن فکری دارد و نه شعاری میدهد بلکه جریان خود را در میان سکوت ها و نگاه ها و درختان پنهان کرده و تنها برای دو ساعتی نگریستن ساخته شده, فیلمی که نه هیاهو دارد نه تعلیق و نه خط داستانی هیجان انگیز بلکه تنها حرف هایی در عین سکوت دارد .
شاهکار فیلم پایان آن است که مرد را در کشمکش بین خنده و گریه نشان میدهد , مرد مظلوم قصه ما که همه چیز را در خود میریزد و به کم ترین میزان حرف میزند و همین این پایانی بینظیر با آهنگی زیبا برای ما میسازد .

مفهوم فیلم برای من بینظیر بود قاب ها عالی و دیالوگ ها کم و اثر گذار بودند اما فیلم در بخش هایی کمی حوصله سر بر بود که البته به مفهوم فیلم که همان روزمرگی بود کمک میکرد , شخصیت پردازی هم که به اندازه و درست بود
نمره من 8 از 10 (در سایت Imdb)
پ.ن: درود بر دوستان عزیزم , کاش توی دنیای واقعی هم میشد مثل هیرایاما بود ولی کار حقیقتا سختیه در لحظه زیستن .😟
پ.ن2 : این فیلم برای من خیلی شبیه آثار عباس کیارستمی عزیزم بود 😁❤️من که خیلی فیلمشو دوست داشتم و خیلی زیاد باهاش ارتباط گرفتم حتما اگر دوست داشتید تماشا کنید 👌
پ.ن 3: به نظر شما چطور میشه مثل هیرایاما در لحظه زندگی کرد و از زندگی لذت برد ؟ نظزتونو لطفا حتما بهم بگید 🙏
پ.ن 4 : امیدوارم لحظه لحظه زندگیتون مثل این فیلم سبز و زیبا باشه 🌿🌹