به نام حق که این روزها پایمال میشود!
به نام عشق که این روزها با دینار و درهم تبدیل به نفرت میشود!
به نام آرامش که به بهانه آزادی سلب میشود!
به یاد قطره اشکی که از فرط خنده بر گونههایمان چکید و اکنون از سر اندوه به هقهق تبدیل شده و امانمان را بریده است؛ مینویسم!
مینویسم که بماند به یادگار برای مردمی که گلستان میهنم را به خاک و خون، نوای شادی را به نوحه، و خندههای از ته دل را... به گریه بدل کردند!
مینویسم تا شاید بخوانند و تلنگری شود و سلول بیتفاوتی شان فرو ریخته و دریابند که حالمان ناخوش است و برای قطرهای آرامش و لبخندی دوباره از سرآسودگی جان میدهیم!
چه بر سر آن همه مهر آمده؟؟
سرزمینی که از قرنها پیش آوازه همبستگی، قدرت، شهامت و مهر مردمش، لرزه بر تن دشمنان میانداخت و خواب را بر چشمانشان حرام میساخت؛ چه شد که اینگونه به آتش کشیده شد؟
آن هم توسط همان مردم پر مهر و فداکار...!؟