NightShade
NightShade
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

ورودی شکوهمندانه !!!

نانای نانای ؛ من بعد یه ماه دوباره برگشتم ? البته بر عکس رستا که اومد و دوباره رفت ! ?

به هر حال ، من برگشتم تا ویرگول را برایتان تبدیل به بهشتی زیبا بُکنم !! البته هنوز نه ?

اول از هر چیزی ، بهتره از برنامم حرف بزنم.

در واقع من دیروز اینا تصمیم گرفتم بعد از سال ها ، یه برنامه ای برای تابستونم داشته باشم. برنامه ای بسیار توووووووووووووووووووپ !!!

شاید برا الان زود باشه برنامه چیدن ، ولی خب ؛ افکار عجیب من خلاف این را می گوید !!

بخش 1 :

فک نکنم یادتون بیاد که من می خواستم یه داستان جدید بنویسم. البته مثل مِلانا ، در ژانر کودک نیس.

این یکی داستانیه که خودم شخصیت اصلیشم.

از همین الانم لو می دم ؛ الشن و رستا ، شمام هستییییییییین !! جزو شخصیت اصلیامَم هستین ?

اسم داستانم ؛

زندگی در شش مرحله

(Life In The Sixs Stages)

هست.

خلاصشو توی ، پستی جدا از همه چی گفته بودم ؛ ولی بهتره خیلی اون خلاصرو جدی نگیرید آخه یکم تغیرات توش دادم .

خولاصه ای رومان من! :

"همه چی عادی بود. یه روز عادی ؛ البته در اعماق دل رودَم فک می کردم یه جای کار می لنگه.
همین یه فکر کافی بود که منو وارد یه جهان دیگه کنه که دیگه هیچ خبری از تکنولوژی و آدمای عادی نباشه.
حتی دیگه خودمم نبودم! یه موجود عجیب گنده که از نظر ظاهری ، هیچ با من مو نمی زد.
فقط شش مسیر پیش روم بود که منو از این جای عجیب خلاص کنه ؛ البته مارو !!!
توی این مسیرا خیلی چیزای جالب تر هست که من هنوز ازشون بی خبرم!…"

بخش 2 :

از اونجایی که داستانم مصوره ، نودم می خوام طرحاشو نقاشی کنم البته نه مثل دفعات قبل ، کاریکاتوری.

تابستون می خوام برم کلاس نقاشی واسه همین نقاشیام از حالت کودکانه میاد بیرون ?

همون طور که قبلانم گفته بودم ، کلاس داستان نویسیمم قراره ردیف شه (میرم کلاس).

بعد از اینا قراره داستانمو تو ویرگول بذارم.

راستی اینم بگم که قراره لپ تاپم بخرم که با اون می خوام طراحی کنم .

حرف آخر :

خلاصه ، کل تابتونو قراره براتون پست بنویسم .

فعلا تا اون موقع بچسبید به درساتون یه وقت نمره ی بد نگیرید ?

نوری باشید در اعماق تاریکی !!! (یه خدافظی به سبک من!)…


INFP_T 2w1
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید