youngmim·۳ ماه پیشاین قسمت:در باب میم جوانخانم میم بیست و دو ساله است، بیست و دو ساله ای بدون خیالات پر زرق و برق نسبت به آینده و علاقه مند به رقص و رهایی در عین نداشتن هیچ گونه مها…
youngmim·۸ ماه پیشاین قسمت:بعد از اینکه بیدار میشویم چه به سر خواب ها میآید؟تمام شب را هر چند ساعت یک بار آشفته از خواب می پرید ، بعد زل میزد به پنجره ی سمت خیابان اگر تاریک بود میفهمید که هنوز نیمه های شب است. ح…
youngmim·۲ سال پیشاین قسمت : گذر بعضی نفرات در زندگی به مثابه یک زهر کشندهفنجان چای را به نعلبکی برگرداندم و کتاب را به صفحه صد و چهل ورق زدم ،باب داشت توی صورت خلیل میخندید که متوجه شدم حنجره ی نه چندان آشنایی ا…