ویرگول
ورودثبت نام
کوشش فرهنگی زامیاد
کوشش فرهنگی زامیاد
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

روز جهانی زن، کوششی سیاسی یا سودجویی تبلیغاتی؟ 97.12.17

اردوان بیات؛

پیش‌نوشت 98.12.18:
این نوشتار، یک‌سال پیش نوشته و هم‌رسانی شده‌است (+). ولی همچنان از تک‌تک واژه‌های آن دفاع می‌کنم. وضعیت بهتر که نشده، بدتر هم شده است. بگذارید سر راست بگویم، همه‌چیز فزاینده‌وار[1] بدتر شده‌است، دست‌کم در چند ماه گذشته با هم به تماشای گرانی بنزین، سرکوب اعتراضات، هدف‌گیری هواپیمای اوکراینی، ... و سرانجام همین امروز کرونا و بی‌مسئولیتی همیشگی مسئول‌نمایان این خاک خسته نشسته‌ایم و هر روز افسوس روزهای بد گذشته را خورده‌ایم، بس که هر روز بدتر می‌شود. نترسید کرونا هم می‌رود ولی این خوی جوزدگی و مصرف‌گرایی ایرانیان به این زودی‌ها نمی‌رود!


این روزها فرصتی برای نوشتن ندارم، از هر سو که می‌نگرم وضعیت خوبی نیست، دو سه روزی ست که دستم به سمت کی‌برد و قلم نمی‌رود، شاید این ویژگی اسفند ماه باشد نمی‌دانم؛ به هر روی، امروز (17 اسفند = 8 مارس) روز جهانی زن بود، ولی طبق معمولِ کج‌فهمیِ مردمِ ایران (فقط با مردم ایران کار دارم) روز جهانی مادر را شادباش گفتند، گویی که هیچ زنی که مادر نباشد یا به دلایلی نخواهد مادر شود یا زندگی فرصت مادر بودن به او نداده باشد، در این جهان نبوده، نیست و نخواهد بود.


این روز یک روز بسیار سیاسی و کوششی ست برای بهبود وضعیت نقش زن در جامعه و هیچ ربطی به دست‌کم 70% مادران ایرانی ندارد، چون آنها هیچ کنش سیاسی یا رفتاری که نشانگر ناخشنودی‌شان از این وضعیت است، ندارند؛ همه‌ی آنها ذوب هستند، ذوب در سنت یا مدرنیته، یا مردپرست یا مردستیز، آنها مفهوم برابری را نمی‌دانند، رسانه‌های حکومتی هم اگر از این روز یادی کنند در راستای سیاست‌های خودشان است و آن را به عشق و مادر و... می‌چسبانند. آنها به خوبی می‌دانند که فرهنگ ناپُرسای ما سرسپرده‌ی گویندگان است و هر چه می‌شنود باور می‌کند. این روز برای آن کمتر از 30% است که این مفاهیم را خوب می‌فهمند و در راستای بهبود جامعه می‌نویسند و رفتار می‌کنند؛ پس از سوی آنها، خواهش می‌کنم پیش از درگیر شدن در جو چنین روزهایی، اندکی در فضای مجازی جستجو کنید و مطالب مختلف را بخوانید تا تبریک یا تسلیت‌هایتان از سر جوزدگی و همرنگ جماعت شدن نباشد تا مبادا کوشش‌های اجتماعی را زیر خروارها پست جوزده له نکنید.


از سال 1339 تا سال 1357 25 آذر را برای گرامی‌داشتِ مادر نامگذاری کردند و پس از آن یک روز از سالنامه‌ی عربی که می‌دانید هر سال 10 روز جابجایی دارد و افزون بر اینکه به سالنامه خیامی ما نمی‌چسبد، زیبنده‌ی ایران ما هم نیست.


سال‌هاست که باوری به چنین روزی در سالنامه‌مان ندارم، ولی خب نمی‌توان در چشم مادری که به این چیزها باورمندانه و احساسی نگاه می‌کند، نگاه کرد و گفت این روز ربطی به مادر ایرانی ندارد و دردها و رنج‌های بیشمارش را بیشتر کرد، گرچه با نگفتن این جمله هم کار خاصی نمی‌توان برای او انجام داد. اگر قرار است ایستادگی برای تغییر روز مادر انجام شود بهتر است همان 25 آذرماه که سالروز پایه‌گذاری کانون حمایت از مادران و نوزادان است، گرامی داشته‌شود نه زادروز یا درگذشت یک بانویی در گذشته‌ی دور یا نه چندان دور. هر چه تاریخ این روزها به دوره‌ی ما و به یک رفتار سازنده‌ی اجتماعی نزدیک‌تر باشد، آگاهی جامعه و کارکرد اجتماعی آن بیشتر می‌شود.


گمان می‌کنم نامگذاری چنین روزهای ملی یا جهانی که به‌نام خانواده‌هاست و می‌خواهد کل جامعه را زیر چتر خود نگه دارد، در جامعه‌ای مانند ایران، بیش از آنکه کاربردی آسیب شناسانه و روشنگرانه داشته باشد، کاربردی بسیار سودجویانه و تبلیغاتی دارد. به همین روزهای ولنتاین و مادر و پدر و . . . نگاهی کنید، امروزه همه‌ی اینها منگنه‌هایی ست که از سویی دسته‌ی متوسط و بالاتر را به سمت مصرف‌گرایی و زندگی‌های پرزرق و برق ولی نیمه‌جان و ریاکارانه روانه می‌کند و از سوی دیگر دسته‌ی زیر متوسط را در ناامیدی، ناتوانی، شرم و آرزوی خرید چیزی گرانبها به‌جان‌می‌آورد، بدتر از همه، جامعه را بیش از پیش از هم گسیخته و از همبستگی در برابر ستم و نابرابری‌های اجتماعی جلوگیری می‌کند.


به نظر من هر روز روز مادر، زن، پدر، مرد و . . . است، به جامعه‌ای می‌اندیشم که نیازی به یادآوری چنین روزهایی نداشته باشد، چون هیچ نابرابری و ناهنجاری‌ای در آن نیست که کسی در میان دغدغه‌های همیشگی‌اش فراموش کند مادری، پدری، خواهری، برادری، پسری، دختری یا سالمندی دارد . . . دریغ که سنگ بزرگی‌ست چنین آرزویی . . . و ما سرآغازش را هم به چشم نخواهیم دید چه رسد به سرانجامش که قطعا زیر خروارها خاکیم و آن سنگ بزرگ بر روی ماست.



پی‌نوشت [1]: از آنجایی که بیزارم از ترکیب‌های «به‌طورِ+فلان»، «فلان+طور» و هر چیزی که «طور» دارد. برای نشان دادن قید و یا همانندی، از پسوندهای «وار» و «آنه» و «گون/گونه» بهره می‌برم. افزون بر اینها بسیاری پسوندها و پیشوندهای دیگر هم چنین کاربردهایی دارند، افسوس که بیشتر نویسندگان و زبان‌بازان امروز از روی ساده‌انگاری یا خودفریبی به دنبال آنها نیستند.

فزاینده‌وار به‌جای به‌طور فزاینده
بازی‌وار به‌جای بازی‌طور


https://virgool.io/@Zamyad_Culture/010-cdmpcmphdlrd
https://virgool.io/@Zamyad_Culture/008-x7yyspvprkyi
https://virgool.io/@Zamyad_Culture/11-gakby8v6odrz
روز جهانی زنروز مادرکروناجستارهاردوان بیات
نوشته‌های بلند و نیمه‌بلند در اینجا قرار می‌گیرد | قطره دریاست، اگر با دریاست <> وَر نه او قطره و دریا، دریاست | فخرالدین مزارعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید