Zehne Sammi·۵ سال پیشپای یه نفر دیگه در میونه!سال سوم دبیرستان که بودم رفته بودم اردوی تیم والیبال . البته اردوی اردو هم نبود یه جور انتخابی تیم ملی بود. من مطمئن بودم که قبول میشم به ع…
Zehne Sammi·۵ سال پیشروز اِبراز تنفرنمیدونم از کِی این روز رو وارد تقویم کردن و مغز مردمو پرِ خرافات کردن. قضیه ازین قرار بود که توی کشوری که ما زندگی میکردیم به نام "آنجا" ،…
Zehne Sammi·۵ سال پیشعصبانیتپدرم وقتی منو با خودش به میوه فروشی میبرد منو جلوی در میذاشت و خودش میرفت تو میوه ها رو گلچین میکرد، خریدشو انجاممیداد و میومد بیرون. من ه…
Zehne Sammi·۵ سال پیشمجموعه عاشقی (۱)مثل همه ی دبیرستانیا منم وقتی دختر همسایه سرش رو از پنجره بیرون آورد یک دل نه دو دل عاشق شدم. حالا دنباله فرصت بودم شماره بدم. شماره تلفن م…
Zehne Sammi·۵ سال پیشدزدِ خسیسمنتظر بودم هوا که تاریک بشه شروع کنم به کاری که مجبور بودم به انجامش! پدر بی پولی رو نمودم که من را مجبور به این کار میکنه. تقریبا یه چند م…
Zehne Sammi·۵ سال پیشخودکشیبه وقت خودکشی:بله به وقت خودکشی نه کسی دیگه. خود خودت کُشی. خود بیشوووورت. میگن زندگی دلیل میخواد. پیدا نکردی فایده نداره زندگی کنی. نشستم…
Zehne Sammi·۵ سال پیشبی پولیمن نویسنده نیستم. ادای نویسنده ها رو در میارم.میخوام هرف بزنم حرفای قلومبه سلومبه! سواد آنچنانی هم ندارم توپوق زنان حرف میگویم. بچه که بودم…