اجازه بدید از داستان پست قبل شروع کنم.
خوب قضیه از اوجایی شروع شد که این ایده به ذهنم رسید که آره بعضی وقتها فرصتها فرصت نیستن و شاید بیشتر تله باشن. ایده خوبی بود. بر اساس تجربه خودم بود و به نظرم همه چیز آماده بود برای یه متن خوب. ایده رو یه جا نوشتم تا سر فرصت برم سروقتش.
بالاخره زمان مورد نظر رسید و اومدم نشستم پشت سیستم. تو ذهنم بود که چه متنی بشه. حداقل از نظر ایده به نظرم جای کار داشت. نوشتن رو شروع کردم ولی هر چی بیشتر مینوشتم میفهمیدم که اون متن ایدهآلی که تو ذهنم ساختم قرار نیست شکل بگیره. هر چی هم تلاش کردم برای بهبود نوشته راه به جایی نبردم. نهایتا تونستم چند تا جمله رو از اول بنویسم که شاید بهتر شه. ولی هنوز راضی نبودم. چند تا راه وجود داشت.
1.اینکه کلا بیخیال نوشتن اون پست بشم.
2.پاک کنم و از اول شروع کنم به نوشتن. ولی خوب میدونستم نوشتن از اول با این اطلاعاتی که دارم خیلی فرقی ایجاد نمیکنه تو خروجی. ( الان هم شرایطش نبود که یه وقت جدی بذارم برای نوشتن یه مطلب کاملتر. یا شاید هم الان اولویت من توجه به تعداد پستها به جای کیفیت باشه.)
3.یا اینکه همین رو یه مقدار باهاش ور برم و تا جایی که میشه بهترش کنم و دکمه انتشار رو بزنم.( گزینه انتخابی)
خلاصه نوشتن اون پست هم تموم شد و آماده انتشار. تنها کاری که کردم ته پست نوشتم که شاید یه روزی یه تلاش مجددی کنم برای نوشتن در مورد همون موضوع.
این قضیه من رو یاد یه سری از فیلمها، کتابها و بازیها انداخت.
همه ما فیلمها، کتابها و بازیهایی رو دیدیم که ایده خوبی دارند و خوب هم شروع میشوند ولی نمیتونند خوب ادامه بدن مسیرشون رو. احساس کردم شاید دلیل پایان بد یه سری از محصولات همین باشه.
اینکه ایده خوبی بوده که تو نگاه اول میتونسته خروجی خوبی بده ولی تو عمل نتونستن به اون خروجی مطلوب برسند. و با این حال تصمیم گرفتن پروژه رو ادامه بدن و هر جوری هست تمومش کنند. شاید هم از سر اجبار پروژه رو تموم کردن.
البته یه تفاوت مهم هم وجود داره بین یه پست وبلاگ و یه پروژه بزرگ. منابع مورد نیاز. شاید اگه یه فیلمساز وسط فیلم بفهمه فیلمش خوب نیست و نمیشه هم کاریش کرد، بعید باشه بیاد و کل فیلم رو بریزه دور. این تصمیم از نظر مالی به صرفه نیست. یا خیلی وقتها ددلاینهای پروژه اجازه نمیده که بتونن نغییر بزرگی تو پروژه ایجاد کنن.
نکته آخر اینکه چند وقت پیش تو کتاب Art & Fear یه چیزی شبیه به این خوندم که :
همیشه بین تصویر ایدهآلی که یه نقاش تو ذهنشه و تصویری که رو کاغذ شکل میگیره یه فاصلهای هست. و با هر خطی که روی کاغد میکشه از اون تصویر ایدهآل دورتر میشه و اصلاحش سختتر.
شاید ویژگی همه پروژهها همینه. اینکه همیشه به فاصله زیادی بین ایده اولیه و محصول نهایی وجود داره.
خلاصه اینکه :
همین دیگه فعلا